چکیده:
ین نقش مهم سینمایی خود را در فیلم لارنس عربستان(1962)به نقش لارنس بازی کرد و آخرین فیلم به نمایش درآمدهء او آخرین امپراتور(1987)است که در ان نقش 2Lجانستون،استاد انگلیسی پو-یی آخرین امپراتور چین را دارد.از فیلمهای عمدهء او میتوان به انجیل(1966)شب ژنرالها (1967)کاترین کبیر(1968)شیر در زمستان(1968)نبرد مورفی(1971)مرد جمعه(1975)کالیگولا(1977)و طلوع زولو(1979)اشاره کرد.آنچه در ذیل میآید گفت و گویی است که با او در تاریخ ژانویهء 1989 توسط ماهنامهء سینمایی «پرومیر»انجام گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"بعدها کارنه تصمیم به ماندن در کشور را چنین توجیه کرد که تولیدات سینمایی او برای صدها تن از هموطنانش اشتغال به وجود میآورد و اینکه موفقیت فیلمهای او نشانگر قدرت فرهنگی فرانسه در زیر چکمههای آلمان نازی بود،و در واقع همانطور که ترک خاطرنشان میکند سینمای فرانسهء تحت اشغال،دوران شکوفایی ویژهای داشت- کارگردانانی مانند روبربرسون12،هنری ژرژ کلوز22و ژاک بکر32در این دوران ظاهر شدند-اما بدون شک نازیها این پدیده را به عنوان حمایت و اثبات سیاستهای فرهنگی «آزاد»خود تلقی میکردند و فیلمهای معتبری مانند آثار کارنه را برای شکستن تسلط هالیوود بر بازارهای اروپای بعد از جنگ لازم میدانستند.
مردم کلکته هرگز در پی آن نبودند که شهرشان را در سطح بالایی از زمینههای هنری مطرح کرده،توجه همگان را به آن جلب کنند، بلکه در بستر زمان،الهام از آثار تاریخی ادوار کهن این شهر بود که افراد بومی و غریبه را بر آن داشت تا اثری ارزشمند از خود بر جای گذارند.
لین از من پرسید که فکر میکنم اگر موهایم را رنگ روشن بزنم به من میآید و در ضمن علاقه دارم که یک قطعهء آزمایشی بازی کنم یا نه؟ چند روز بعد کارهایی که میگفت انجام دادم وقتی دوباره همدیگر را دیدیم از من پرسید: آیا دوست دارم این نقش را بازی کنم؟ در سن سی سالگی مشهور شدن چه احساسی برای شما داشت؟ -وقتی فیلم به نمایش درآمد من همراه با ریچارد برتن در تئاتر بازی میکردم.
ادموند ویلسن5در سال 6491 او را به عنوان آدمی«تقریبا مهمل»مورد حمله قرار داد،با وجود این درونمایهء اصلی تمام آثارش-بشری که خود را بین نیروهای متضاد«تطابق با اجتماع و تطابق با غریزه»،سرکوب شده مییابد- موضوعی است که در هنگام حیات او بر تمامی آثار تودهء نویسندگان«جدی»حاکم بود."