چکیده:
صید علیخان درگزی از تیره قارشی قوزی و از خاندان دیرین حکمرانان چند صدساله درگز میباشد.او در درگز به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی را در مکتبخانههای درگز،و تحصیلات ادبی خود را در نزد استاد میرزا مهدی خدیو گیلانی به پایان رساند.سپس چندین سال نایب الحکومه لطفآباد درگز شد و بواسطه نظم و امنیتی که در آن ناحیه بوجود آورد،از طرف حکومت خراسان مفتخر به دریافت یک ثوب لباده ترمه گردید.او در طی سالهای 1325-1328 قمری حکمران درگز شد و بعدها به دلایلی که در مقاله ذکر شده از حکومت کنارهگیری و به پسرش مسعود خان تفویض گردید.صید علیخان در مشهد به انجمن ادبی خراسان راه یافت و با تعدادی از فضائل ادبی همنشین و همدم بود.او در نقد الشعرا و انسابشناسی سرآمد روزگار خود بود،همچنین شاگردانی همچون:ادیب نیشابوری و ملک الشعرای بهار از خوان فضائل خان خوشه چیدند که هریک از مفاخر ایران محسوب میشوند.گویا صید علیخان دیوانی هم داشته که فقط چند شعر از آن باقیمانده و مابقی در جریان کشته شدنش در سال 1336 قمری و غارت منزلش از بین رفته است و در پایان تعدادی از اسناد موجود درباره ایشان که در کتابخانه،موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و سازمان اسناد ملی ایران موجود بود،پس از بازنویسی در مقاله درج گردیده است.
خلاصه ماشینی:
19 صید علیخان برادرش قرهخان را که محمد علی خان منصور الملک را مجبور به ترک درگز نموده بود،و خود امور حکومت را به عهده گرفته بود از کار برکنار و از درگز بیرون کرد،و در سال 1325 قمری حکمرانی درگز را برعهده گرفت،او برای جلوگیری از تجاوزات تراکمه به خاک درگز و حفظ و حراست مناطق مرزی اقدامات شدیدی معمول داشت و هرگونه تاختوتاز آنها را سرکوب و اموال اسراء درگز را از غارتگران بازپس گرفته و به صاحبانش مسترد کرد.
چنانکه تلگرافا بعرض رسید شب پنجم صفر ساعت هشت آلافرنگ وارد کارگزاری محمدآباد شدیم،صبح آن شب فدوی تحقیقات لازمه شخصی نموده و به حکومت دستورالعمل کافی داده و عصر روز پنجم مجلس در کارگزاری تشکیل و صورتمجلس اول که سواد آن از لحاظ مبارک لفا می گذرد برای اطمینان فراریان نوشته،همگی امضاء کرده،با چند نفر از جانب حکومت و سه نفر سواره ترکمن به سرحد فرستادیم که به فراریان اعلام نمایند و آنها چند نفر از خودشان معین نموده بفرستند تا با حضور طرفین قرار تأمین و عودت آنها را بدهیم فرستادگان رفتند و روز دیگر وقت شام سه نفر از طرف فراریان آوردند آنها را از اهالی قراء مزبور را حکومت دستگیر و محبوس کرده و چند نفر آنها را حکم کرده یکی گوش بریده و مابقی را هم به حکم حکومت همه روزه برده در سر چهار سوق در سرمای زمستان برهنه نموده و آب سرد به بدن آنها ریخته،تازیانه به آنها میزدهاند که به بدن آنها مجروح و مریض شده بودند،فدوی بعد از بدست آوردن تلگراف حضرت والا رکن الدوله که سواد آن نیز تلوا از نظر انور میگذرد در غیاب مأمور روس صید علیخان را ملاقات و محرمانه نصیحت نموده،و اظهار نمودم که تا امروز هر اتفاقی افتاده گذشته است،اما صلاح این است از امروز شروع به دلجوئی و تسلیت مردم نموده و آنها را به عفو و مراحم اولیای دولت علیه امیدوار نمائید و اسباب زندگانی رعایا هرچه بدست میآید به آنها مسترد دارید که آتش فتنه خاموش شود و الا چنانچه به تجربه رسیده این سرحد بواسطه قرب جوار و احوال زار خانواران بدتر از سایر نقاط مغشوش خواهد شد یعنی:فرقه آزادیطلب فقیر دوست ملت روس(سوسیال دمکرات)59که جان خودش را وقف حمایت مظلومین بنی نوع بشر کردهاند یکمرتبه با همین خانواران ترحما متصل شده با قوه(دینامیت)و آلات ناریه میکنند.