خلاصه ماشینی:
"در این فهرست هر شمارهای مختص یک روایت است و ابتدا نام قصه و سپس محل گردآوری و در سطر بعدی مشخصات مرجع و مأخذ آن روایت، آمده است: 1-نارنج و ترنج طلا-کرمان فرهنگ مردم کرمان، لوریمر، به کوشش فریدون وهمن، تهران، 1353، از صفحه 198 تا 208 2-دختران انار-آذربایجان افسانههای آذربایجان(جلد دوم)، صمد بهرنگی و بهروز دهقانی، تهران 1348، از صفحه 93 تا 103 3-دختر نارنج و ترنج-جیتوی ورامین 4-نارنج و ترنج-سیرجان 5-نارنج و ترنج-مرشدی بوانات فارس 6-نارنج و ترنج-نطنز 7-هفت نارنج و ترنج-کازرون 8-دختر ننهاش نزائیده-هومان کرون اصفهان 9-دختر شاه نارنج-جهرم 10-پریزاد یا دختر چهل انار-گناباد 11-دختر کریم خیاط-مهاباد 12-دختر سوسه خیار-اراک 13-بلبل خیارک-ابراهیم آباد بروجرد قصههای ایرانی(جلد اول)، ابو القاسم انجوی شیرازی، تهران، 1352، از صفحه 315 تا 340 متن زیر، با مطالعه و مقایسه سیزده روایت قصه مذکور و با چشمپوشی از تفاوتهای جزئی، تهیه شده است که البته تفاوتهای کلی روایتها را نشان میدهد 48 و میتواند به عنوان روایت ایرانی قصه در مقایسه با روایتهای رایج خود در سرزمینهای دیگر، مفید واقع شود قصه با نفرین یا دعا به جوانی-که در اغلب روایتها، شاهزاده است-آغاز میشود.
پیروان این مکتب که در انگلستان پا گرفت، معتقد بودند که قهرمانان اصلی اساطیر و قصهها مظهر خورشید هستند و اعمال و سیر و سفرها و جنگهایشان نیز نمادی از سفر خورشید است که به اوج قدرت میرسد(هنگام ظهر)و بعد افول میکند و با نیروها و ایزدان تاریکی جنگ شبانه دارد و بر آنها چیره میشود و دوباره خود را نشان میدهد."