چکیده:
قرآن نظیر سایر متون بشری که به صرف آشنای با زبان و معلوماتی بتوان به فهم وتفسیر کامل آنها نایل آمد، نیست؛ بلکه علاوه بر آن لازم دارد که از طهارتنفس نیز برخوردار شد. هرچه طهارت نفس افزونتر باشد، فهم و تفسیر قرآنژرفتر و گستردهتر خواهد بود. در این مقاله مهمترین اصول که فهم و تفسیرقرآن از آنها پیروی میکند، بیان میشود.
خلاصه ماشینی:
مصطفی اندر جهان آنگه کسی گوید که عقل آفتاب اندر سما آنگه کسی گوید سها (دیوان سنائی، ص43) اگرکسی در ساحت قرآن ادب عبودی را نسبت به پیام ربوبی حفظ کرد و در قبالنفحه رحمان از خود دم بر نیاورد، وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْتُرْحَمُونَ(اعراف، آیه 204) زنده میشود و از آن قفل میرهد و از این تدسیه و خیبتمیجهد و با اثاره وحی الهی دفینه او شکفته میگردد و توان تدبر در آیات الهی بهره اومیشود و با این دلمایه خزائن قرآنی را میگشاید و با حظ تازه از آن، دفائن دیگری را ازنهانخانه جان میشکفد و با بهترین وضع خود را میشناسد و با معرفت برتر مجدداً بهخدمت خزائن قرآنی میرود و این سعی سامی را بین صفای وحی و مروه دل همچنان ادامه میدهد و به غرر آیات قرآنی که پیرامون توحید خداست میرسد و در آن مقطعخاص سعی عادی را به هروله تبدیل مینماید تا به قصور خود و سائر ما سوی آگاهمیگردد و تقصیر مینماید؛ یعنی از غیر خدا منفصل و به قرب الهی متصل میشود، وادراهی برای منتظران آن تعامل متقابل محمود، و این سعی و تقصیر مسعود به همراهمیآورد.
معنای مرگ و زندگی و تصدیق به وجود آنها برای همگان، از لحاظ علم حصولیوشناست، ولی معنای مرگ گذشته از ادراک مفهوم ذهنی آن و نیز صرف نظر ازتصدیق به تحقق آن، در موطن مناسب خود دو مرحله دیگری دارد که خواه و ناخواهپدید میآید؛ یکی عبور از علم الیقین به عین الیقین مرگاست که در حال احتضار نصیبانسان مهاجر و منتقل از دنیا به برزخ میشود، و دیگری گذر از عین الیقین به حق الیقینموتاست که شخص محتضر بعد از عبور از دوران احتضار آن را کاملاًمی چشد؛ کُلُّنَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ(عنکبوت، آیه 57) چه اینکه جریان دوزخ نیز همین سه مرحله را دارد،قیقت حیات و بهشت نیز واجد این سه مرحله بوده و خواهد بود.