چکیده:
یکی از مهم ترین مباحث حکمت متعالیه صدرایی بحث تقسیم وجود به ثابت و سیال است. اعتقاد به وجود سیال از ثمرات اصل حرکت جوهری است که بعد از مبحث اصالت وجود و تشکیک وجود و امکان فقری چهره بسیاری از مسایل فلسفی حکمت متعالیه را تغییر داده است. حکمت متعالیه با ارایه «نظریه حرکت جوهری» تصویر جدیدی از جسم و ماده ارایه می دهد. از دیدگاه صدرا، سیلان، تغییر و حرکت نحوه وجود موجودات غیرثابت است. در این گونه موجودات حرکت امر عارضی نیست بلکه ذات و جوهر آن ها در حرکت است. با حرکت جوهری و به تبع آن وجود سیال سیمای ثابت جهان دگرگون می شود. برخلاف نظریات پیش صدرایی که جواهر صورت و فصل ثابت دارند و حد منطقی با این مفاهیم ثابت تعریف می شود، در حکمت متعالیه هر موجود سیال، هویتی سیال دارد که طیفی از ماهیات صور و فصول را دارا می شود و در نتیجه حدود منطقی نیز بر این اساس دچار تحول می شوند. این مقاله ابتدا بر آن است که صورت، فصل و ماهیت موجود مادی را در حکمت مشاء بررسی کند و سپس، به تحولات مباحث فلسفی صورت، فصل و ماهیت در حکمت متعالیه بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"اگر حرکت را یک واحد متصل بدانیم که دارای اجزای بالقوه فراوانی است و ذهن بتواند شیء متحرک را تقطیع کند و با هر تقطیعی ماهیت خاص انتزاع کند،ذهن در این انتزاع مفاهیم واقعیت خارجی را که واقعیت مستمر و سیال است،تقطیع میکند و محدودهء لا به شرط آن را جنس و فصل مینامد که منشأ انتزاع آن ماده و صورت است که به شرط لاست و در تقطیع دیگری از شیء خارجی حاصل شدهاند.
آنچه صدرا در مورد فصل اخیر میگوید و آن را نحوهء وجود شیء میداند که منتزع از صورت شیء است،حاصل دقتی است که وی براساس اصالت وجود و حرکت جوهری اشیای خارج دارد بنابراین،آنچه در خارج است،واجد تمامی کمالات مادون خود است و ذهن قادر خواهد بود با تفکیک Zآنها معانی جنسی و فصلی را اخذ کند و تعرف حدی بکند و این تعاریف ماهوی حاصل نظارهء ذهن به خارجاند و برای همین است که نمیتوان ماهیت را به نسبت داد و آن را حاصل دریافت ذهن میدانیم.
از دید ملاصدرا تفاوتی بین متحرک و حرکت وجود ندارد و حرکت به عنوان نحوهء هستی موجود متحرک است که در این صوتر،«خود شیء متحرک»،وجود شیء متحرک خواهد شد و همانطور که حرکت از نظر صدرا بدون ماهیت است،صورت و فصل نیز بدون ماهیت است؛زیرا از نظر وی اشتمال فصل اخیر بر کمالات اجناس و فصول گذشته محصول تحول جوهری نوع طبیعی است که بر مدار لبس فوق لبس تمام جهتهای وجودی قبلی را واجد خواهد بود."