چکیده:
شناخت حقیقت علم و ادراک و چگونگی حصول ادراکات به طور اعم، و ادراکات عقلی به طور اخص از دیرباز در اندیشه فلاسفه و حکمای مسلمان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. صدرالمتالهین از جمله فیلسوفان مسلمانی است که به طور مبسوط و متفاوت از دیگر فیلسوفان به این مساله پرداخته است. در این مقاله، پس از بیان اصول بنیادین اندیشه صدرایی در مورد علم، به تبیین سه نظریه ظاهرا متفاوت از ملاصدرا در خصوص کیفیت حصول ادراکات عقلانی و یا تعقل پرداخته شده است. سپس جمع بین این سه نظریه و ارجاع آن به تحولات و تطورات مختلف نفس بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"ملاصدرا ضمن اظهار تعجب و شگفتی از رأی و نظر این افراد میگوید:ای کاش میدانستم که زمانی نفس هنوز به مرتبهء شامخ عقلانی نرسیده و صورت معقولات به صورت بالفعل در ذات او حاصل نشده است،چگونه و با چه وسیلهای میتواند صورت عقلی اشیاء را درک کند؟آیا با ذاتی تاریک و ظلمانی و عاری از نور و روشنایی عقل،انوار عقلی را ادراک میکند،چنین فردی که به نفس ذات خود(نه به وسیلهء عمل تجرید)نمیتواند اشیاء را به صورت عقلی و کلی ادراک کند و هنوز به مرتبهء عقل بالفعل نرسیده و هیچ صورت عقلی در ذات او حاصل نشده،چگونه قادر است چیز دیگری را از نوع صور عقلی درک کند و به مضمون آیهء «و من لم یجعل الله نورا فما له من نور» (النور:04)،چگونه توان ادراک صور عقلی و تحصیل انوار مجرد کلی را داراست؟و یا آنکه چنین فردی،اشیاء را به وسیلهء صورت حاصل در ذات خود،درک میکند،درحالیکه این فرض نیز صحیح نیست؛زیرا تا زمانی که-بنا به فرض-این فرد صورت در ذات خود را ادراک نکرده است،چگونه میتواند به وسیلهء صورت ادراک نشده،صور دیگر را ادراک کند؟ در صورت جواز این امر،یا صورت حاصل در نفس،هم عقال ذات خود و غیر خود است و هم معقول ذات خود،که این هم خلاف فرض و هم محال است و یا معقول نفس و عاقل برای غیر خودش است که در این حالت نیز سؤال اول،دوباره تکرار میشود که آیا نفس،صورت حاصل در ذات خود را با ذات بدون نور عقلی درک کرده است،یا به وسیلهء صورت دیگر،که بطلان هر دو قسم بنابر دلایل فوق روشن شد(ملاصدرا،0631،1731،صص 342 و 349 به بعد)."