خلاصه ماشینی:
"تئاتر سیاسی نیز در تلاش برای ادامه حیات-نهتنها از طریق به نمایش درآوردن موضوعات جدید بلکه با آزمودن اثرات نمایشی جدید-در حال تغییر و تحول است.
موفقیت یار کسانی است که شجاعانه در زمینههای جدید فعالیت میکنند و لیود میلاپتر و شووسکایا با نمایش دسته سرایندگان مسکو و الکساندر گالین با نمایش ستارگان در آسمان صبح که در 051 سالن تئاتر در شوروی روی صحنه آمد و سال گذشته نیز در لندن اجرا شد،از جمله این افراد موفق هستند.
بعد از آوریل 5891 اولگ یفرموف از اعتبار خود برای اصلاح گروه استفاده کرد-در اینجا نیز تئاتر فتوکپی دولت بود-اما تمام تلاشها بیهوده بود.
حدود ده ناشر اعلام کردهاند که کتابهایی از او را در سال جاری یا سال آینده چاپ میکنند که نهتنها مجمع الجزایر گولاک بلکه چرخ سرخ را(که شامل تصویری است که سولژنیتسین از انقلاب 7191 به دست میدهد) دربر میگیرد.
»وی فورا جملهء خود را به این شکل تصحیح میکند که«زمانه سولژنیتسین را به عنوان یک روزنامهنگار سیاسی فراموش کرده اما او به عنوان یک هنرمند و خالق ایوان دنیسوویچ،همواره در میان بزرگان ادبیات روسیه خواهد ماند.
»اما آیا این کتاب در اوضاع جاری شوروی تغییر قابل ملاحظهای به وجود میآورد؟آیا نظریهء سولژنیتسین در مورد انقلاب میتواند امواج تکاندهندهای را به وجود آورد که از عهدهء مجمع الجزایر گولاک برنیامده است؟ ویکتور استافیوف از نویسندگان شوروی و نمایندهء مکتب موسوم به مکتب روستا،که سولژنیتسین را یکی از بزرگترین نویسندگان روسی معاصر خوانده،نظریهء متفاوتی دارد."