خلاصه ماشینی:
"دلیل این ادعای غیرقابل انکار نیز اینکه باوجود رونق و رواج چشمگیر جانبداری از اندیشه و عمل اقتصاد مبتنی بر برنامه،بهویژه در دو دهه آغازین بعد از پایان جنگ جهانی دوم، خاصه در محافل و مجالس دانشگاهی، تحقیقاتی و روشنگری بیشتر کشورها،اعمازبهگونهای پیشرفته یا رو به پیشرفت و از جمله بیشاز همه در ایالات متحده آمریکا7باز هم به مجرد بروز امکان مقایسه عملکرد دو شیوه اقتصادی،یعنی اقتصاد برنامهای که در آن کلیه تصمیمگیریهای اقتصادی،اعمازبهگونهای تخصیص منابع،تولید و توزیع و حتی مصرف توسط دولت انجام میپذیرد،با اقتصاد آزاد و جاری در کشورهای پیشرفته صنعتی یا در آستانه صنعتی شدن و حتی برخی کشورهای روبه پیشرفت،اندیشه موصوف رفتهرفته رنگ باخته و طرفداران خود را از دست داده است و حتی کارگزاران حکومتی آنان و بیش از همه کشورهای پیش از این مبلغ اقتصاد متمرکز دولتی با پذیرش بیقید و شرط اصول و مبانی اقتصاد آزاد،بهگونهای شتابزده راه پیوستن به جریان اقتصاد جهانی و حضور در صحنههای تجارت بینالمللی را در پیش گرفتند و با دور ماندن از تهیه و تدوین برنامههای جامعی که پیش از آن نزد آنان متداول بود،توسعه صادرات در کلیه زمینههای ممکن را محور و راس امور قرار دادند؛زیرا هم آنان نیز به این باور راستین رسیدهاند که تنها فعالیتی که میتوان در سایه رشد و توسعه آن زمینههای لازم برای شکوفایی اقتصادی را فراهم آورد،همانا توسعه صادرات است."