چکیده:
میتوان گفت نوع مخاطبان یک اثر و بستری که نوشته در آن نشو و نما مییابد، تعیینکننده و پردازشگر محتوایی نو و دگرگونه از مفهومی واحد است و در متنی که به اقتضای حال خوانندگان پدید میآید، تاثیر خود را نشان میدهد. این مقاله با چنین رویکردی به عوارفالمعارف و دو ترجمة آن از ابومنصور اسماعیل اصفهانی و عبدالرحمن بزغش شیرازی پرداخته است. پژوهشگران در این مقاله میکوشند چهار منظر جهانبینی مترجمان، ظهور خلاقیّتهای آنان، تاثیر پسند و ذوق شخصی در پردازش ترجمه و تاثیر زیستبوم این دو مترجم را در جایگاه معیار سنجش برگزینند. از تطبیق رویکرد کلی دو مترجم چنین نتیجه گرفته میشود که در ترجمة عوارف از ابومنصور توجهداشتن به خوانندگان، موجب گرایش او به اختصار و نیز هنرنماییهای لفظی و آراستگی کلام شده است؛ اما عبدالرحمن در معارفالعوارف نسبتبه دخل و تصرّف در متن، کاملا خوددارانه رفتار میکند و ترجمهای دقیق و لفظبهلفظ ارائه میدهد. به نظر میرسد دخل و تصرّفهای ابومنصور در شماری از جملهها به دگردیسی اندیشههای سهروردی انجامیده است؛ بهگونهای که او گاهی محوریّت کلام را در دست میگیرد و نظریههای خود را جانشین متن و اندیشههای سهروردی قرار میدهد. این در حالی است که عبدالرحمن میکوشد تاحد ممکن تحریفی در اندیشههای سهروردی پدید نیاید. به نظر میرسد فضای غمبار اصفهان در زمان استیلای مغول، چندان اجازة ظهور ترجمهای دقیق و تخصّصی را به ابومنصور نمیداده است؛ بهطوری که مطالب عوارف را در حدّ یکسوم تقلیل میدهد. ازسوی دیگر محیط بهنسبت امن و آرام فارس پذیرای مفاهیم سهروردی در لایههایی دقیقتر بوده و به عبدالرحمن مجال میداده است که تکتک عبارات عوارف را به شکلی عالمانه ترجمه کند.
A work’s intended audience and the context from which it springs and in which it develops can determine and generate a new and altered content for certain concepts which are unitary at the origin. This influence becomes evident when a target text ends up being clearly attuned to the readers’ needs and concerns. Taking such influences into account, the present paper examines Suhriwardī’s ʿAwārif al-Maʿārif and two of its translations by Abū Manṡūr Ismāʿīl Iṡfahānī and ʿAbd al-Raḥman Buzğuš Šīrāzī. The author has chosen four criteria – the translators’ world view, the nature of their imagery, the influence of their personal convictions on their work, and the impact of their lifeworld – as yardsticks for assessing the two works. The comparison reveals that in Abū Manṡūr’s translation of the ʿAwārif his paying attention to the readers’ likes and dislikes makes him inclined to succinctness and leads him to exhibit his eloquence, whereas ʿAbd al-Raḥman, in his Maʿārif al-ʿAwārif forbears to meddle with the text in favour of a more literal rendition. It appears that Abū Manṡūr’s interference results in an alteration of Suhriwardī’s thought in a number of ways and that the translator in some places seizes control of the meaning replacing Suhriwardī’s statements and thoughts with his own theories. ʿAbd al-Raḥman, on the other hand, is striving, as far as possible, not to distort Suhriwardī’s thinking. It appears that the gloomy atmosphere of Isfahan during the reign of the Mongols prevented Abū Manṡūr from providing an exact and specialist translation, whereas the relatively safe and calm environment of the Fars province, where ʿAbd al-Raḥman lived and worked, proved conducive to a deeper understanding of Suhriwardī’s concepts and enabled him to give an accurate and scientific rendition of every single expression of the ʿAwārif.
خلاصه ماشینی:
از تطبیق رویکرد کلی دو مترجم چنین نتیجه گرفته میشود که در ترجمة عوارف از ابومنصور توجهداشتن به خوانندگان، موجب گرایش او به اختصار و نیز هنرنماییهای لفظی و آراستگی کلام شده است؛ اما عبدالرحمن در معارفالعوارف نسبتبه دخل و تصرّف در متن، کاملاً خوددارانه رفتار میکند و ترجمهای دقیق و لفظبهلفظ ارائه میدهد.
بهسبب آنکه ترجمة عبدالرحمن و دیگر ترجمههای این اثر در اختیار پژوهشگران نبوده است، ناگزیر مقایسهای نیز میان آنها صورت نگرفته و سطح علمیشان نسبتبه یکدیگر سنجیده نشده است.
ابومنصور در پایان مقدمه و قبل از معرفی بابها، وجه تسمیهای را که سهروردی برای کتاب خود برگزیده، حذف کرده و از این نکتة ظریف رویگردان شده است؛ اما عبدالرحمن با توجه به ریشة واژة «عوارف»، معانی و مفاهیم استنباطشده از عنوان را استخراج میکند؛ عمق و ارزشِ اثر را به مخاطب یادآور میشود و آن را مدخلی برای ورود به متن اصلی قرار میدهد.
بهسبب آنکه او خود را چندان مقیّد به اصل نمیداند، گاهی ممکن است یک تلخیص یا حذف یا انقطاع مفهومی از اصل عربی، باعث دخل و تصرف وی در محتوای یک فصل شود؛ برای نمونه در فصل اول مطالب بسیاری در توصیف «فقیه» حذف شده است؛ همین باعث شده به مفهوم واژة فقیه در ترجمة ابومنصور، آنچنانکه در مأخذ اصلی به آن پرداخته شده است، توجه نشود و در نتیجه مفهومِ آن از حدّ متعارفِ خود تنزّل یابد؛ درحالیکه در عوارفالمعارف به ریشة این کلمه و مفهوم حقیقی آن بسیار پرداخته شده است و سهروردی در بسط و توضیحِ این کلمه مفهومی ویژه و بلندمرتبه ارائه میدهد (رک: اصفهانی، ۱۳۹۲: 8).