خلاصه ماشینی:
"اما به راستی، با تحول تئوری«اعمال جسمانی»، بر دیگر تکنیکهای«استانیسلاوسکی» چه گذشت؟ «استانیسلاوسکی»میگوید:هریک از عناصر روش(سیستم)او، که به نوبه خود، در زمانی که آنها را توسعه میداد، بهعنوان کلیدی برای رهائی احساس بازیگر، از اهمیت برخوردار بودند، اکنون وظیفه کمکرسانی به اجرای حقیقی و صادقانه«اعمال جسمانی»را به عهده دارند.
بازیگر هنگامی میتواند به وضع و حالتی خلاقانه دست یابد، که تمامی دستگاه«ماشین»روان-جسمانیاش، متضمن کوشش و تلاش او برای انجام عمل(اکسیون) صحنهای باشد، این همان چیزی است که به آن بازی یا عمل کامل «tca lalaT» میگوئیم.
مرغ دریایی(آنتوان چخوف)، 1898 «استانیسلاوسکی»در دستنوشتهای که برای نخستین باز در مقدمه آثارش در مسکو به چاپ رسید(1951)چنین میگوید 1 :«عمل جسمانی» به این دلیل که برای بازیگر، واقعیتر، ملموستر و درک شدنیتر از وضع و گرایش edutittA «رواین»است، قابل حصولتر و دستیابی به آن آسانتر است.
با وجود اینکه اسباب و ابزار، بیان سبک و آن ضرورتهائی که به عنوان مثال در نمایشنامههای «اونیل»، «چخوف»یا«گورکی»وجود دارند، ممکن است با یکدیگر تفاوت داشته باشند، لیکن قوانینین که در آخرین سالهای زندگی«استانیسلاوسکی»متحول شد آنچنان قوانینی است که برای ایجاد حالت خلاقانه در روی صحنه، به بازیگر امکان میدهد که آنها را در هر نوع«ژانر»نمایشنامه با«سبک»های گوناگون، به کار گیرد.
این«روش»، به عمل(اکسیون)این امکان را میدهد که«سکوی پرشی»برای عواطف شخص بازی و سبک «elytS» فراهم آورد و به سمت و سوی دیگر اجزای ترکیب- کننده کار بازیگر و کارگردان، سوق یابد.
این نوع عمل(اکسیون)، از یکسو میتواند، به سرعت سبب نمایان شدن حلقههای پنهانی پیوسته به یکدیگر در نمایشنامه و از سوی دیگر عامل خلاقیت و خودانگیزی در بازیگر، شود، تا در نتیجه بازیگر بتواند در نقش خود، احساس رهایی و راحتی، کند."