خلاصه ماشینی:
"اگر جنبش مشروطهخواهی بیانگر تلاش گروههای نوپدید و اصلاحطلب در میاننخبگان سیاسی روحانیون،تجار و پیشهوران برای تغییر نهادها و رویههای سیاسی باشرایط و منویات جدید بود،جنبش موسوم به مشروعهخواهی نیز واکنش بخشهایی ازگروههای اجتماعی بود که اندک تحولات جاری را تهدیدی نسبت به موقعیت وارزشهای ثانوی و مألوف خود دانسته و آینده این تحولات را خطرناک میشمردند.
همچنین آن بخش از نخبگانحاکم-به ویژه شاه و درباریان-که برقراری مشروطیت و تشکیل مجلس را منافیشکل موجود سلطنت و حکومت خود میدانستند و اقشاری از جمعیت شهری که نسبت به تحولات و مناقشات سیاسی و ایدئولوژیک ناشی از جنبش مشروطیت،و پیامدهایآن،به لحاظ اعتقادی و مذهبی بدبین شده بودند به حمایت از این جنبش برخاستند.
خدمات و صنایع جدید شهری نیز در این دوره بخش مهمی از صنایع و تجارت(بهویژهتجارت خارجی)تحت مالکیت و کنترل دولت بود،اما بنگاهها و کارخانههای خصوصینیز رشد قابل ملاحظهای یافتند.
طبقه کوچکی از سرمایهداران بزرگ جدید که در دهه قبل شکل گرفتهبود،گرچه از لحاظ کمی گسترش زیادی پیدا نکرد و همچنان به گروه کوچکی ازسرمایهداران و ثروتمندان قدیمی در لایه کوچکی از خانوادههای سلطنتی و یا عناصرمرتبط با محافل قدرت(دربار)و مدیران سطح بالای مؤسسات دولتی محدود ماند؛اماحجم سرمایه و تنوع سرمایهگذاریهای آنها در این دوره به سرعت رشد کرد.
گرچه سابقه تشکلهای صنفی و فعالیتهای سیاسی درمیان کارگران شهری زیاد بود(بهویژه در دهههای 30-1320)؛اما در سالهای مزبور،دولت شدیدا این تشکلها و فعالیت آنها را محدود کرد و تحت کنترل خود درآورد."