خلاصه ماشینی:
"صاحب این قلم که خود در اولین سالهای دانشجویی،افتخار شاگردی استاد را در کلاسهای طراحی با صمیمیتی خاص آزموده، سکوت جاری،گریز از جمع و جنجال را در شخصیت ایشان به خوبی در حافظه دارد و این همه در حالی بود که گاه میدیدیم که ظرفیتهای وجودیاش از کاسه لبریز میشد و با تکه و یا کلامی،کوس هیاهوی درونیاش را به صدا در میآورد؛هیاهویی که تنها میتوانست ریشه در دغدغههای هنرمندی داشته باشد که با چشمهای مضاعف،روز و روزگار خویش را به نظاره نشسته است.
در این لحظه میاندیشم که حاصل کار استاد دولو را میبایست در تابلوهای او دنبال کرد و یا هنرمندان سرشناسی که روزگاری الفبای هنرو و معرفت را در محضرش آموخته و اکنون او را تداوم میبخشند؟اگر پاسخ هر دو باشد،پس این همه دلتنگی من برای انبوهی از تابلوها که در خانه و انبار تنها ماندهاند چیست؟"