خلاصه ماشینی:
"تاکنون در اثرهای تاریخی توجه لازم به دو اثر وقایعنگار آذربایجانی سدهی نوزدهم،میرزا یوسف نرسسوف قراباغی و میرزا احمد خداوردی اوغلی نشده است.
5 قسمت دوم کتاب قراباغی که به تاریخ خانات قراباغ در پایان سدهی هجدهم و آغاز سدهی نوزدهم و مناسبات ایران و روسیه اختصاصیافته،بسیار جالبتوجه است.
میرزا یوسف قراباغی در کتاب خود وضع نظامی و سیاسی ایران را در آستانهی جنگ دوم ایران و روسیه در سالهای 1826-1828 میلادی با کمک موثر انگلستان به ایران،تحریک و فشار انگلستان به ایران به منظور تحریک ایران و انداختن آن به جان روسیه،وضع سیاسی در ماورای قفقاز و داغستان در آستانهی جنگ،بررسی میکند4.
دومین وقایعنامهی مورد بحث یعنی«اکبرنامه»که توسط میرزا احمد میرزا خداوردی نوشته شده است،به تاریخ خاننشین طالش و شهر لنکران پایان سدهی هجدهم و آغاز سدهی نوزدهم اختصاص دارد1.
میرزا احمد به اتفاق پدرش،به هنگام شورش خان خانی در طالش در سال 1831 میلادی جزو دسته میر حسن خان بوده است.
هنگامی که میر حسن خان فهمید خاننشین طالش تحت حکومت روسیه قرار خواهد گرفت،بلادرنگ،هیاتی به سرپرستی میرزا خداوردی به تبریز و نزد عباس میرزا فرستاد تا از نیتهای بعدی دربار ایران آگاه شود.
آگاهیهای میرزا احمد دربارهی وقایع طالش،در آغاز سالهای دههی سوم سدهی نوزدهم،هنگامی که میر حسن خان چند بار به طالش هجوم برد،باید مورد توجه تاریخنگاران قرار گیرد.
کتاب خطی میرزا احمد تنها اثر آشنا برای تاریخنگاران است که به تاریخ خاننشین طالش اختصاص یافته است.
بهگونهای که در این تجزیه و تحلیل کوتاه از رسالهی میرزا یوسف نرسسوف قراباغی و رسالهی میرزا احمد میرزا خداوردی مشاهده میشود،در آغاز سدهی نوزدهم در تاریخنگاری آذربایجان اثرهای از نوع وقایعنامهها برتری داشتهاند."