خلاصه ماشینی:
"برای نمونه میتوان از گوته و شیلر در غرب نام برد؛هر دو برخاسته از یک دورهی ادبی و دارای زبان و فرهنگی یکسان بودند،ولی دوستی و آشنایی دو شاعری که ما به بررسی آن میپردازیم،بهگونهای دیگر است، چرا که یک شرق را شیفتهی خود ساخته و دیگری غرب را با هنر خود تسخیر کرده است.
او در این سفر شعرهای حافظ را با خود همراه داشت و در هفتم ژوئن 1814 بود که پس از مطالعهی دقیق دیوان برگردانده شدهی محمد شمس الدین، رابطهی ادبی او با حافظ برقرار شد،بهگونهای که شعرهایی دربارهی آن شاعر ایرانی سرود1.
اثر دیگر او که در 1818،یعنی یک سال پیش از انتشار نسخهی نخست دیوان گوته، به چاپ رسید،تاریخ هنر زیبای سخنوری در ایران نام داشت که به تدریج برای شاعر آلمانی حکم کتاب مرجع را پیدا کرد3.
به FA 3/2,1012-1013 زبان اسرارآمیز نامیدند، و آن عالمان، هرگز ارزش این واژه را درنیافتند، اسکن در بند دوم این شعر،گوته،به شرح عرفان حافظ میپردازد و همزمان توضیح میدهد چرا آن عالمان قادر به درک عرفان حافظ نیستند: تو برای آنان یک عارفی، چرا که دربارهی تو ابلهانه فکر میکنند، میخواهند شراب ناخالص خود را به نام تو عرضه کنند.
شیوهای که گوته در نگارش دیوان خود برگزیده و شعرهایی که او برای حافظ سروده است و شیفتگی او نسبت به شعر و هنر ایران رابطهی مستقیمی با دنیای امروز ما دارد و پاسخی است برای افرادی که میپرسند:ما را چه به شاعران صدها سال پیش؟!در دنیای کنونی ما سخن از یک سو دربارهی گفتوگوی تمدنها و از سوی دیگر دربارهی جنگ تمدنها است."