خلاصه ماشینی:
"رضا چراغی به:نورمند خنجری بعض هزار پرنده را در شعرهای کوچک خود فریاد میزنیم...
وقت هجوم درد بال کدام پرنده فریاد خستهی ما را با خویش میبرد؟ امید حلالی زال پیرزاد رها شده بر صخرهها البرز سپید موی مادرانه میخواندش به پژواک گریه و سایه گستر سیمرغی گشوده بال.
خرد را محرم سینهگردان و فرزند کوهها باش وانگاه پری دگر به مجمر آتش فروفکن وقتی کنار تنهایی خودت نشستهای در خانهی سالمندان.
برتولت رشت برگردان:دکتر تورج رهنما «به آیندگان» ...
شما،ای کسانی که سر بر خواهید آورد از امواج سهمگینی که مار را به کام خود کشید، هنگامی که از ناتوانیهای ما سخن میگویید به یاد آورید روزگار تیرهای را که از آن جان سالم به در بردید.
اما شما که پس از ما به جهان میآیید، هنگامی که آن زمان فرا رسید که انسان،یار انسان گشت، از ما به بزرگواری یاد کنید."