خلاصه ماشینی:
"خود«ناصر»میگوید: که کرد از خاطر خواجه موید در حکمت گشاده بر تو یزدان همهی این تحولها و نیز تماس با اسماعیلیان سرانجام به آنجا منتهی میشود که ناصر به دنبال خوابی که در 43 سالگی در«جوزجانان»میبیند،به ظاهر به نیت زیارت کعبه لیکن در عین حال به قصد ملاقات و دیراد با«المستنصر بالله»،خلیفهی فاطمی،سفر بسیار درازی را که هفت سال به طول انجامید،آغاز میکند.
چنانکه خود او میگوید: به کی هفته رسانیدم به آخر مقالات مقدس جمله یکسر البته این احتمال را نیز میتوان در نظر گرفت که گرد و غبار برخاسته از حملهها،تاراجها، قشریگریها و خصومتهای تاریخی،همچنانکه پرهای از آثار دیگر او را محو کرده،برخی از مقالههای مکمل،روشنایینامه را از محققان و تاریخنویسان نهان نگه داشته است.
آنچه که قطعی به نظر میرسد این است که ناصر خسرو کتاب روشنایینامه را پس از سفر طولانی هفت سالهی خود که از 42 سالگی آغاز کرده بود،نوشته است.
صرفنظر از دیدگاه مذهبی ناصر دربارهی چگونگی پیدایش انسان،این بیتها به روشنی نظر او را دربارهی مقام انسان بیان میکند: صفتهایت صفتهای خدایی است ترا اینروشنی زان روشناییست یا تویی فرع هم اصل جوهر همه عالم تو هستی ای برادر یا حجابت دورداری گر بجویی حجاب ازپیش برداری تو اویی یا ترا از هر دو عالم آفریدند از آن برهر دو عالم برگزیدند یا شده بر آفرینش جلمه سالار به معنی هم جهان و هم جهاندار یا پس و پیش نهان و آکار اوست شناسای خود و پروردگار اوست تعبیر ناصر خسور از انسان بسایر لطیف و شاعرانه و در عین حل انسانی است."