خلاصه ماشینی:
"در آنجا ما در مقابل شیوهای قرار میگیریم که مدام عناصر از طریق دخالت در قانون گذشته و دیالوگ با همهی آن قوانین و در نهایت زیرورو کردن آنها،معنای جدیدی را پیش میکشد و به وسیلهی آن،تاکید از signified به روی signifier گذاشته میشود«یعنی نشان داده شده»تبدیل به «نشان دهنده»خواهد شد و در این صورت ما دیگر موسیقی را به صورت خطی و تاریخ موسیقی را نیز به صورت خطی دنبال نخواهیم کرد.
آقای سلطانی چطور ممکن است که ما از اندیشهی خود خبر نداشته باشیم یا آن را نخوانده باشیم بعد بتوانیم ساختار آن را بشکافیم و آن را زیرورو کنیم؟همین توقعی که شما از صبا دارید آیا فکر میکنید که ابو الحسن صبا جز نواختن و ساختن یک سری ملودی در قالب فرمهای ایرانی به چیز دیگری هم مسلط بوده یا به اندیشههای بزرگان ایران و جهان آشنا بوده که این توقع را از او داشته باشیم؟ مشکل اصلی همین جاست که«استاد مسلم موسیقی»لقبی که برای آقای صبا به کار میرود و همه او را بهعنوان یکی از بزرگترین چهرههای شاخص موسیقی ایران نام میبرند- البته من هم احترام بسیار زیادی برای این مرد بزرگوار قائلم-چطور میتواند از شیوههای اندیشیدن و اندیشههای مکرر به دور باشد.
اما شیوههای دیگری هم هستند که اشخاص از زاویهی دیگری به موسیقی در ایران نگاه میکنند درواقع ما گونههای دید مختلفی در جامعهی موسیقییمان داریم که هر کدام به یک جامعهی کوچکتر تبدیل میشوند ولی به هرحال در جامعهی موسیقی ایران خیلیها هم مخالف شما فکر میکنند؟ من که مخالفتی ندارم!هرکس هرجور دوست دارد بنگرد،اما من هم نگاه خودم را دارم و این حق من است،بهتر است ببینیم کدام یک علمیتر با قضایا برخورد میکنند."