خلاصه ماشینی:
"گزیده ادب معاصر شماره 68، ص95-94 ء ء ء منظر دل که آشنای شماست جای بیگانه نیست، جای شماست بال پربستگان، فراموشی است اوج پرواز در هوای شماست گل نورستهی شقایق نیست این دل ماست، زیر پای شماست همان، ص88 ء ء ء پرنده را به گل و آب و دانه دعوت کن از این دریچه سحر را به خانه دعوت کن ببر مرا، به تماشای کوچهی آواز به سیب چینی باغ ترانه دعوت کن مرا به روح شکفتن، به لحظه رویش مرا به خندهی چشم جوانه دعوت کن دوباره چلچلهها را، زشهرهای غریب به مهرپروری آشیانه دعوت کن به هر بهانه، دلی را که میزبان خداست به حال این غزل عاشقانه دعوت کن شعر محبت با تکیه بر زبانی متین و برگرفته از هنجارهای شناخته شده تعادل بین واژه، ترکیب، تصویر و معنا و فضای شاعرانگی، همسو با شناختی پاگرفته از اعتماد به ادراکهای زیبایی شناختی حسی با کنشهای لحظهای «عینی ذهنی» و حضوری روایی تصویری، جوانهزده بر انگارههای اخلاقی، آیینی و اعتقادی خود، قصد در کشف و شهود رویکردهای گوناگونی دارد، که هریک به نوعی نشانگر راهیابی به رویکردی از فرایندهای «ذهنی، زبانی، تخیلی، عاطفی و انگارههای آیینی و آرمانی» است، به این غزل توجه کنید: بگو بهار بیاید، پرنده پر بزند سحر زراه رسد آفتاب سر بزند شکوفه خندهزنان با نسیم برگردد نسیم مژدهرسان، با سلام دربزند بگو به بخت فراز آی از دریچهی غیب مباد، چشم حسودان، تو را نظر بزند خوشا دلی که در آن شاخهی دعا روید خوشا جوانه بر آن شاخه بیشتر بزند روامدار خدایا به آنچه دادهی توست قضا زیان برساند، قدر ضرر بزند روامدار خدایا به کشتزار امید شریرپا بگذارد، حسد شرر بزند ء دلم هوای تو را دارد ای امام رضا بگو تفأل خیری براین سفر بزند که این فرایندهای پنجگانه که در این غزل دیده میشود، به روشنی از ادراک شخصی محبت که از فراز وفرودهای نه چندان پرفاصلهای شکل گرفته است حکایت میکند، اما آنچه که در کلیت شعر محبت به عنوان نوعی شاکله شعری و تشخص معنایی دربین مخاطبان، خود را کلیتر و آشکارا مینماید همانا نگاه ظریف دینی و آیینی و رویکرد معنوی و معناآفرین شعر مذهبی اوست."