خلاصه ماشینی:
"فریش بعدها این اثر خود رانابود کرد.
این اثر بسیار شبیه به نمایشنامۀ مشهوربکت به نام«در انتظار گودو»است کهچند سال بعد منتشر شد،با این تفاوتکه فریش ناکجا آبادی را به عنوان3lهستۀ رمان خود برگزید و بکت موعودیرا برای نمایش خود،اما قهرمانان هر دودر واقع در پی یافتن یک مقصودند.
این اثر تحت تأثیر آثارایبسن و هوفمان اشتال نوشته شدهاست و در عین حال شباهت اثر او بهنمایشنامۀ«کفش ابریشمی»کلودل بهمراتب بیشتر مشهود است.
این واقعیت تلخ موجود در بازار باخاطرات روزهایی که استبداد حاکمبر شوروی هنرهای ارزشمند را تشویقمیکرد،دست به دست هم دادند وموجب شدند امسال نمایشگاه کتابمسکو چندان موفق برگزار نشود؛نمایشگاهی که برای نخستین بار ازسال 1989 تا به حال برگزار شد.
این نمایشگاه در محل نمایشگاههایدستاوردهای اقتصادی شوروی برپابرگزار شد که پارکی عظیم ازشوروی است و پر از حوضهای 1lپیش در سال 1949،یعنی یکپیش از سفرش به آمریکا-که در اوعمیق هنری به جا گذاشت-نمایشنامۀ«کنت اودرلند»را نوشت.
آخرین نمایشنامۀ فریش«بیوگرافی»نام دارد که به سال 1967 انتشاریافت و باز موضوع آن کوشش آدمیبرای بازیافت هویت خود است.
شوروی متوجه مؤسسههایجدید روسی است کهخواهند تبلیغ در مورد کتابهایشانرا شروع کنند و این نمایشگاه را مانندیک نمایشگاه تجاری واقعیمیکنند،اما همان گونه که سانسوررفته،سوبسیدهای دولتی همشده و قیمتهای بازار آزاد،موجبهزینههای چاپ و بهای کتابهااست.
جالب است که برخی از ناشران بهظاهر یاد گذشته میکنند،با وجودیکه سوبسیدهای دولتی،آنان رادر حصار تنگ سانسور گذاشته بود،در عین حال از مقتضیات تودههایمصرف کننده بینیاز کرده بود.
البته این موضوع هنگامیاعلام شد که برای نمایشگاه امسال دیرشده بود.
اکنون برخی از ناشران نوخاسته،نویسندگان کوشنده را تشویق میکنندو برگزاری مسابقات ادبی مانند جایزۀکتاب روسیۀ جدید نیز خود تشویقبزرگی است."