خلاصه ماشینی:
"دیگر آنکه،با وجود اذعان بر این نکته که(طبق اسنادی که اخیرا به دست آمده،معلوم میشود که میرزا ملکم خان هرگز نمایشنامهای ننوشته» (پیشین،ص 359)،در مورد تاریخ نگارش و نویسندهء«بقالبازی»مینویسند: «به احتمال قریب به یقین معتقدم که این نمایشنامه کمی قبل از ظهور آثار نمایشی ملکم نوشته شده و نویسندهء آن کسی جز محمد حسن خان اعتماد السلطنه نمیتواند باشد و مقایسهء این اثر با خوابنامهء اعتماد السلطنه،که در حال حیات نویسنده قابل چاپ و نشر نبوده،این نظر را تا حد زیادی تأیید میکند» (پیشین،ص:327).
بر آن میشود که چون در آغاز متن فوق-«اوقاتی که این سطور صورت اختتام یافت،بندهء راقم در گوشهای ارواق را به دست گرفته مشغول حک و اصلاح آن بودم»-«عنوان اثر(کتاب) مشخص نشده»و در انتهای متن،نویسنده نقد خود را القاب تجار را به عنوان «مطلب دیگر که در متن کتاب فرصت نگارش نشد در اینجا بیان مینمایم» آورده،و نیز از آن روی که به«بقالبازی»هم خرده گرفته،و در سومین مجلس از«بقالبازی»هم لقب بخشی به تجار نکوهش گشته و از خیل آنان در حضرت شاه عبد العظیم سخن رفته؛لهذا،منظور میرزا آقا از آن«اوراق» که«به دست گرفته مشغول حک و اصلاح آن»بوده-یا به زعم بکتاش آن«اثر(کتاب)که عنوانش«مشخص نشده»-،همانا«بقالبازی»است،لاغیر (بکتاش.
بابا خان آقا:چرا،تفاوت از این بیشتر که مولانا غیرت و تعصب ملیت56را از دست داده،بر خود لازم کرده است که صریحا از پاس حقوق ایرانیگری بالمره چشم57پوشیده و تقلید و پیروی مردم از ملت دیگر مینماید58و حق نمک عثمانیها را منظور و اصطلاحات آنها را معمول میدارد59و هی پی در پی60در روزنامه مینویسد: «باب عالی»،«نظمیه»و«ضبطیه»و«جزای نقدی»؟خوب، بندهء خدا!«دربار همایون»چه عیب دارد و لفظ«جریمه»چه نقص دارد که«باب عالی»و«جزای نقدیه»را مصطلح سازی و از سست عنصری الفاظ مصطلحهء ملت61خود را متروک داشته به دم دیگران بچسبی؟به قول ملا:«کـ..."