خلاصه ماشینی:
"1-حضرت یعقوب پیغمبر 2-روبن فرزند ارشد 3-شمعون فرزند 4-لاوی فرزند 5-یهودا فرزند 6-سپاکار فرزند 7-زلوبون فرزند 8-دان فرزند 9-نفطالین فرزند 10-جار فرزند 11-عاشر فرزند 12-حضرت یوسف فرزند 13-ابن یامین فرزند 14-فرعون پادشاه مصر 15-اوطیفاد عزیز مصر 16-معتمد وزیر فرعون 17-دو نفر منجم 18-خباز(زندانی) 19-ساقی 20-مالک(زعر عرب) 21-بشیر سیاه(غلام مالک) 22-زلیخا(بانوی مصر) 23-دایه -صدای غیبی منظره سن-بیابان کنعان را نشان میدهد ده نفر از برادران وارد میشوند.
گوش بده ای کسی که لاف عشق میزنی اگر مرا دوست داری حق مهر و وفای مرا نگهدار و به بیجفتی صبر کن تا اینکه(از نظر زلیخا غایب میشود) زلیخا-(از خواب جسته میخواند) وه که ز چشمم خواب خوش جدا شد با غم و درد قلبم آشنا شد ای خدا تا به کی خواب فریبا غیب شد از نظر یار مه طلعت زیبا اسم و مکان گفت ز خود نام و نشان گفت آه که مطلب به ایهام و نهان گفت برد از دست من آن قلب شکیبا (2 مرتبه) دایه-(وارد) از چه بود ناله زلیخا خلق در خواب و تو در غریو و غوغا ای پری فکر تو از چیست؟ گو بمن فکر تو نزد چه شخصی است چند بزاری ز چیست این بیقراری این نیمه شب چرا خواب نداری گر عاشق شدهای یار تو پس کیست گر عاشق شده یار تو پس کیست زلیخا-دایه برو بخواب از عشق و عاشقی چه صحبتی میکنی.
دایه-خانم عزیز،قمار عشق است،کاری است گذشته و سبوحی است شکسته(عزیز وارد) عزیز-زلیخای عزیز سبب چیست که ترا نگران میبینم،آیا از این وصلت راضی هستی یا آنکه خیر؟ زلیخا-عزیز نگرانی در کار نیست و اگر باشد با دیدن شما رفع خواهد شد،عزیز خواستم سئوال کنم این هیاهویی که در شهر پیچیده چیست؟ عزیز-سجانوس بگو معتمد بیاد نزد ما."