خلاصه ماشینی:
"از اینرو همیشه در متون همراه مکالمات فراوان نیست چون بلبشوی تماشاگران هم برای رفتن به سمت جایگاه بعدی باید در نظر گرفته میشد:در نمایش آلام شهر دوناوشینگن،مرحله گذر از صحنه رستاخیز مسیح(گور سمت بهشت)تا سفر جهنم او ساده و موجوز و مختصر ارائه گردیده؛پس از کلام رستاخیز در کنار گور و رفتن ناجی و فرشتگان به سوی دوزخ،خواندن آواز توسط آنان شروع میشود.
بین آسمان (بهشت)-این دستگاه ماشینی فوقانی(دستگاه پرواز،ایجاد رعد و برق و باد)که سقف حامل آنست به کلبههایش که-بر ستونهای باریکی تکیه دادند-به ارتفاع 10 متر تا روی پیش صحنه کشیده شده بود و همه اینها به انضمام صحنهء فرورونده در منطقه پیش صحنه با تختههای روشن آن دنیائی معنا داشتند؛صحنه عمق در سه اشکوب-با صحنهء داخلی،گالری جلو اطاق و فضاهای نمایشی طرفینی با درهای بزرگ ورودی و پنجرههای ایوان که در قسمت بالای درها دیده میشدند؛در جلو و مابین آنها فضاهای اصلی بازی و صحنه نمایش که بیش از 8 متر به درون سالن تماشاگران پیش رفته بود و در وسیعترین منطقه پهنایش ره 12 متر نیز میرسید: انبوهی از فضاهای ساده و آماده نمایشی برای اجرا حاضر میکردند که اهمیت آن در اثر کلام و حرکات اجرائی به منصه ظهور میرسید.
سخنان شعرای دورههای بعد را در مورد فرم درامهای شکسپیر خیلی سخت میتوان پذیرفت،بدون اینکه واقعیات این آثار برایمان روشن باشد،برای مثال هبل میگوید: «من اصلا متد شکسپیر را در ارتباط با تغییر سریع صحنهها نمیتوانم بپذیرم،چون ما اکنون دیگر تئاتری نداریم که در آن بتوان با ابزار مختلف و کاغذپارهها تماشاگران را از رم به مصر ببریم،چراکه اینسو و آنسو کشیدن دکورها و میز و نیمکتها توسط کارکنان تئاتر و با لباس مخصوص هر تخیلی را در تماشاگر ویران میسازد."