خلاصه ماشینی:
"» برای تمام این ابهامهاست که اثر نمایشی آنها بسیار حائز اهمیت است جیمز ولدن جانس میگوید: «ما نمیدانیم چند رنگین پوست در نیویورک بزرگ پی میبرند که آوریل 1917 نقطه عطف سیاهان در صحنه است.
این نمایشنامه که از جانب شعبه کالیفرنیای تئاتر فدرال با عنوان محصول مشترک پروژه موسیقی و واحد سیاهان احیا شد،هر ماه سی هزار تماشاگر را به خود جذب کرد و بیش از یک سال روی صحنه بود.
برای سیاهان امریکا تضاد بین سیاه و سفید یکی از واقعیتهای کاملا بدیهی زندگی اجتماعی و در چهارچوب گرفتن نه پسر سیاهپوست در اسکاتسبورو (Scottsboro) و آلاباما بود که تنها ادله دیگران آن را به دست میداد.
ولی تئودور وارد در حالی که بر توهمات خطرناک گاروی و هوادارنش تکیه میکند،رفتارهایی حاکی از احساس همدردی با ویکتور و جنبشی که او از اعضایش به شمار میآید نشان میدهد که از نقاط برجسته نمایش است و در عینحال به وارد کمک میکند تا بهتر از هریک از نمایشنامهنویسان سیاه و یا سفید دیگر،ابهامهای دردناک زندگی سیاهان در دهههای 1920 و 1930 را بیان کند.
در واقع،از نظر لنگستن هیوز،ابر عظیم سفید بزرگترین نمایشنامه فراگیر راجع به زندگی سیاهان بود که تا این زمان نوشته شده است.
تنها راه موفقیت واقعی در تئاتر (به تصویر صفحه مراجعه شود) امریکا برای سیاهان،در توسعه آثار غنی سنتهای فولکوریک گذشته و در نمایش زندگی اصیل تودههای سیاه امروز قرار دارد.
این اثر که در اصل به عنوان نمایشنامهای راجع به یک خانواده لهستانی-امریکایی نوشته شده،بار دیگر برای تئاتر سیاه امریکا به نگارش درآمد."