خلاصه ماشینی:
"اما همت اهل غفلت بر خیر عاجل مقصور بود و چنان پنداشتند که خیر بزرگتر نعمت دنیاست و نعیم دنیا منبع مال و جاه بود لاجرم روی بدین هر دو منبع آوردند و هر دو را قرة العین پنداشتند و راه نگونسازی اختیار کردند و رفعت انگاشتند و از نگونسازی مصطفی صلی الله علیه و آله خبر داد که تعس عبد الدنیا و تعس عبد الدارهم اما قسم دوم بحکم کیاست ترجیح آخرت بدانستند و آیهء و الاخرة خیر و ابقی ایشانرا مکشوف شد و نیز بدانستند که ابدی باقی از فانی منقضی بهتر است پس از ینمعنی روی از دنیا بتافتند و آخرت را قبله خود ساختند و آن قوم نیز مقصر بودند که آنچه بهتر مطلق بود طلب نکردند قوم سیوم که خاص الخاص و اهل بصیر شد بدانستند که هرچه ورای آن چیزی است از جمله افلان و الغافل من احب الافل و داستان خلیل علیه السلام اشارت بدینست و همچنین بدیدند و بدانستند که دنیا و آخرت هر دو آفریده شدهاند و معظم این هر دو منکح و مطعم است و بهایم را در این شرکت است این چنین چیز را بس مرتبتی نباشد و حضرت عزت پادشاه بر قدرت این همه برتر و بهتر است و الله خیر و ابقی و اینمقام مقعد صدق است عند ملیک مقتدر و اینقوم را حقیقت لا اله الا الله مکشوف شد و بدانستند که هرچه آدمی در بند آن است بندهء آن است و آنچه معبود اوست و بدانکه هرکرا جز حق مقصود میباشد توحید وی تمام نیست و از شرک خفی خالی نیست و چنانکه طبقه اول در حق دوم بودند و همچنین طبقه دوم در حق طبقه سیوم عوام بود."