خلاصه ماشینی:
"ولی ازآنجائیکه سینما به کمک تکنیک قادر به نشاندادن چیزهائی است که در عالم خارج ممکن نیست،بایستی گفت که علم و هنر پیوندی ناگسستنی یافته و سینما را بوجود آوردهاید ولی افسوس که نیازهای اقتصادی و بازرگانی موجب گشته که این صنعت ضمن برخورداری از هنر با (به تصویر صفحه مراجعه شود) تجارت نیز ادغام گردیده و همین مسئله تجارت باعث شده که به دستگاه علمی سینماتوگرافی با دیده حقارت نگاه کنیم و از طرفی سبب آن گشته که کارگردانهائی که فیلمهای فیالنفسه هنری عرضه میدارند نتوانند جای پای محکمی برای خود بیابند.
آنچه درمورد کار این کارگردان مهم است آنست که وی وظیفه هر سینماگر میداند که به حقایق موجود رابطه ببخشد،نهاینکه حقایق موجود را دگرگون سازد: یعنی هنرمند واقعی باید بین حقایق موجود،رابطه ایجاد کند؛یعنی با قراردادن حقایق موجود در کنارهم، رابطهای جدید با مفهومی جدیدتر ایجاد نماید؛درست مانند شعری که وقتی با کلمات مختلف که بخودی خود مفهوم دارند در کنار یکدیگر قرار گرفته و ترکیب شوند، مفهوم جدیدی از آنها اخذ میشود.
«برسون»برای رسیدن به تمام این تزکیههای روحی و جسمی این افراد روش خاصی را انتخاب کرده و سینمای خود را عاری از هرگونه پیرایش و مسائل ظاهری سینما مثل نورپردازیهای شدید،حرکات عجیب و غریب دوربین و موسیقی متن میسازد و بهگونهای سادگی و روانی خاص در سینما میرسد و این سادیگ و روانی میتواند کمک خاصی باشد در القاء درام درونی قهرمانان فیلمش به ما و این سینمای بدون عوامل ظاهری برای عدهای خاص مورد توجه است و بهمین دلیل است که بزرگترین منتقدین سینمائی جهان وی را بهعنوان یکی از ده کارگردان بزرگ سینما از بدو پیدایش سینما تا به امروز دانستهاند."