خلاصه ماشینی:
"اما نگرش و تأملی پیرامون این نحلهء فلسفی از زبان یکی از شارحان و ساترشناسان معاصر که دستی واسع و دانشی مستوفا و مکفی در این فلسفه دارد(فلسفهای که بدون تجهیز و تسلیح به آن نمیتوان به عمق نمایشنامههای ساتر پی برد):در کشور ما آنچه از اگزیستانسیالیسم بهطور پراکنده در اذهان جای گرفته، بیشتر به دو صورت است:عدهای بر آنند که این نحله و نهج و نسق اندیشگی جز بیقیدی و ولنگاری و پشت پا زدن به آداب و عادات اجتماعی و رسوم انسانی معنایی ندارد.
اما اگزیستانسیالیسم به اعتباری به دو دسته تقسیم میشوند:اگزیستنسیالیستهای مسیحی که کارل یاسپرس و گابریل پیرو مذهب کاتولیک از زمرهء آناناند؛و اگزیستانسیالیستهای منکر واجب الوجود یعنی هایدگر و ساتر،وجه مشترک این دو گروه،تنها این اصل است که همه معتقدند وجود مقدم بر ماهیت است،یا به عبارت دیگر فلسفه را باید از درونگرایی آغاز کرد.
و دربارهء همان نکتهء جبر و تصادف،گفتاری از اینس و گارسن بیانگر مفهوم موقعیت و مسئله حدوث نفس در این فلسفه است،فلسفهای که در قالب درام در بسته بهترین و فصیحترین شکل هنری و ادبیاش را بازیافته است: اینس:میدانم و شما خودتان هم یک تلهاید.
شیطان و خدا مسائل اساسی زمان ما را مطرح میکند:آیا بشر مسئولیتی به عهده دارد؟آیا خوبی ممکن است؟آیا میتوان مسئولیت را پذیرفت اما دستها را نیالود؟و ازاینروی،به گفتهء خود ساتر،این نمایشنامه مکمل دستهای آلوده است،هر چند حوادث آن چهار صد سال پیشتر روی میدهد.
مردهای بیکفن و دفن این اثر،قویترین نمایشنامهای است که تا به حال از گوشهنشینان آلتونا ژان پل سارتر ترجمهء ابو الحسن نجفی (به تصویر صفحه مراجعه شود) موضوع شکنجه و مقاومت از اروپای زمان جنگ الهام گرفته است."