چکیده:
اخذ رویآورد تطبیقی در گستره الهیات و معارف اسلامی نزد دانشمندان مسلمان به ویژه فقها و متکلمان سابقه طولانی دارد؛ اما دینشناسی تطبیقی در مفهوم جدیدکلمه یکی از رویآوردهای نوین
دینپژوهی است که حاصل مدرنیسم و مبتنی بر نگرش جدید به دین است. وضعیت موجود مطالعات تطبیقی دین در روزگار و جامعه ما با وضعیت مطلوب فاصله قابل تأمل دارد. موانع روششناختی فراوانی،
کارایی و اثربخشی مطالعات تطبیقی را در دینپژوهی کاهش میدهند: تصویر تحویلینگر از آن، آفت ظاهرگرایی در فرایند تطبیقی، آفت موضوعمحوری، عدم تمایز مشکل و مسئله، درآمیختن مسائل درجه
اول و درجه دوم و بسنده کردن به مقام توصیف (وعدم اهتمام به تبیین) از اهم این موانع هستند.
خلاصه ماشینی:
"چکیده: اخذ رویآورد تطبیقی در گستره الهیات و معارف اسلامی نزد دانشمندان مسلمان به ویژه فقها و متکلمان سابقه طولانی دارد؛ اما دینشناسی تطبیقی در مفهوم جدیدکلمه یکی از رویآوردهای نوین دینپژوهی است که حاصل مدرنیسم و مبتنی بر نگرش جدید به دین است.
موانع روششناختی فراوانی، کارایی و اثربخشی مطالعات تطبیقی را در دینپژوهی کاهش میدهند: تصویر تحویلینگر از آن، آفت ظاهرگرایی در فرایند تطبیقی، آفت موضوعمحوری، عدم تمایز مشکل و مسئله، درآمیختن مسائل درجه اول و درجه دوم و بسنده کردن به مقام توصیف (وعدم اهتمام به تبیین) از اهم این موانع هستند.
آیا پژوهشهای تطبیقی در حوزه دینشناسی از حیث تولید علم، کارا و اثربخشاند؟ ملاک سنجش کارایی و اثربخشی در دینپژوهی تطبیقی، سهم چنین مطالعاتی در تولید جهانی علم، حضور در محافل علمی از طریق انتشار نتایج تحقیقات در مجلههای علمی ـ پژوهشی بینالمللی به ویژه ISI و مهمتر از همه میزان تأثیر بر مطالعات بعدی است.
به دست آوردن میزان دقیق کارایی و اثربخشی محتاج مطالعه نظاممند است؛ اما آنچه به عنوان شاخص قابل اعتماد برای توصیف اجمالی به کار میآید، توجه به سهم محققان این حوزه مطالعاتی در تولید علم است.
تصور تحویلینگر ناقص و نارسا از مطالعه تطبیقی، ظاهرگرایی و بسنده کردن به موارد شباهت و تفاوت ظاهری و فقدان فنون عبور از موارد شباهت و تفاوت ظاهری به مواضع خلاف و وفاق واقعی، موضوع محوری، درآمیختن مسائل درجه اول و مسائل درجه دوم، عدم تمایز مشکل و مسئله، فقدان فنون تبدیل مشکل به مسئله و عدم تمایز مسئلهنما از مسئله از مهمترین رخنههای روشی در دینشناسی تطبیقی در روزگار ما است."