خلاصه ماشینی:
"دریچه و فهمی که بدان نائل آمد«عدم تعصب»نسبت به خواندهها و عقایدش بود و بالاتر از همه نسبت به دین و مذهب و نژاد خویش، این است نمونهء آزاد اندیشی بس بزرگ: چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم نه ترسا نه یهودم من،نه گبرم نه مسلمانم نه شرقیام نه غربیام نه بریام نه بحریام نه از کان طبیعیام نه از افلاک گردانم نه از هندم نه از چینم نه از بلغار و سقسینم نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم مکانم لامکان باشد،نشانم بینشان باشد نه تن باشد نه جان باشد که من از جان جانانم؟ (غزلیات شمس) او چون عطار نمیاندیشد و معتقد نیست که«علم و دین فقه است و تفسیر و حدیث-هر که خواند غیر این گردد خبیث» مولانا انسانی کاملا متشرع و متکلف به آداب دینی بود و تا آخر عمر عزیز خویش نیز چنین بود و برای اینکه انسان کاملی شود،عرفان و تصوف را هم بر آن بیفزود؛حال موفق شد یا خیر سخنی دیگر است و جای دیگر میطلبد.
سخن آخر اینکه اگر ناشر در پی آن است تا کتابهای تألیفی این مجموعه نیز اعتبار خود را حفظ کنند،دو راه در پیش رو دارد:یکی آنکه همانند کتابهای ترجمه شدهء این سلسله بر تازگی و دقت و نکتهیابی آثار تألیفی تأکید کند و در امر گزینش نهایی آثار سختگیری بیشتری اعمال کند و برای نمونه کتابهایی را که برای این مجموعه مناسب نیستند جداگانه منتشر کند و در گزینش هر اثر بر محتوا و اسلوب کتاب بیش از شهرت مؤلف تکیه کند؛و راه دیگر آنکه از تازگی کتاب چشم بپوشد و در عوض بر خوشخوان بودن و انسجام و جامعیت کتاب تأکید کند و از مؤلفان بخواهد که چکیدهء و در عین حال مستندی از تحقیقات موجود را ارائه دهند."