چکیده:
این نوشتار به انواع و چگونگی بهره گیری از مبانی کلامی در قرآن می پردازد. نویسنده بهره گیری از مبانی کلامی را در سه محور:
1- اثبات منبع بودن قرآن
2- تعیین قلمرو آیات الاحکام
3- تعیین متدولوژی استنباط از قرآن
بررسی می کند و در جریان بحث از دیدگاه اخباریان نسبت به قرآن، بهره گیری از شیوه های عرفی و سنتی در استنباط از قرآن سخن می گوید، و در پایان از تعیین روش دریافت مبانی کلامی از قرآن یاد می کند.
This writing deals with various types and ways of utilizing the theological sources in the Qur'an. The writer studies the utilization of theological sources on three bases: 1. proving that the Qur'an is source, 2. delineating the dominion of the verses of ordinance, and 3. developing the methodology for drawing inferences from the Qur'an. He deals, in the meantime, with the traditionists' viewpoints concerning the Qur'an and using the conventional procedures and the tradition of drawing inferences from the Qur'an. In the end, he touches upon development of a method for comprehending theological fundamentals from the Qur'an.
خلاصه ماشینی:
"62 پرسش اصلی در این خصوص آن است که آیا کسانی که همه یا بیشتر آیات را در معرض استنباط میدانند از مبانی کلامی تأثیر پذیرفتهاند؟ در پاسخ باید گفت: یکی از مبانی کلامی، معجزه بودن قرآن است، که نسبت به ماهیت اعجازش بحثهای فراوانی صورت گرفته است.
درباره مورد دوم (استنباط بر اساس کنایه گویی) نیز حضرت امام خمینی رحمهالله معتقدند که خداوند کنایه گویی نموده و این شیوه را در قرآن کریم به کار گرفته است و به همین دلیل در موارد کنایه در قرآن، حکم را باید مناسب با معنای کنایی آن دریافت کرد.
المعارف و التوحید، فلا یصح تنزیلها علی الفهم العرفی بالتمسک بظاهرها إذ ربما یؤدی ذلک الی فساد الاعتقاد و الالحاد و الزندقه، کقوله تعالی: «و جاء ربک و الملک صفا صفا» [فجر /22] و قوله تعالی: «و کلم الله موسی تکلیما» [نساء /162] و نظائرها، فإنه لا یجوز حملها علی ما هو المفهوم منه عند العوام و العرف، مثل المفهوم من قولک: «تکلم زید» و «جاء عمرو» بل لابد من حملها علی ما هو المفهوم منها عقلا؛ باعمال الدقة العقلیة و هکذا الآیات الدالة علی انه تعالی متکلم عالم قادر، «و هو معکم این ما کنتم» [الحدید /4]73 شاید اگر سخن امام را درست تحلیل کنیم به این نتیجه برسیم که پیش فرض وی در تعیین این شیوه، مبنا یا مبناهای کلامی مانند «قرآن کتاب هدایت است» و «لطف بر خداوند سبحان واجب است» بوده است؛ زیرا تنها در صورت اعتقاد به مبناهایی از این دست است که به کارگیری شیوههای بیانی به فساد و الحاد میانجامد."