چکیده:
فهم صحیح کلام خداوند نیازمند نگاه همه جانبه مفسر قرآن به اعاد و زوایای پیدا و پنهان این سخن آسمانی است، و مفسر موفق کسی است که با چنین نگاهی به سوی قرآن برود و ابزارهای مختلف کلامی و بیانی را در این راه به خدمت گیرد. یکی از مهم ترین این ابزارها «سیاق» است. سیاق به عنوان دلیلی متین چون سایه در پی کلام است و از آن جدایی ناپذیر است و به دلیل همین عدم انفکاک، در رابطه با آیات قرآن گونه ای از روش تفسیر «قرآن به قرآن» به شمار می آید.
البته با وجود اهمیت بسیار سیاق، استفاده نابجا و غیر دقیق از آن و فرو نهادن دیگر دلایل در پرتو استناد به آن، می تواند انحرافات و کج فهمی های دیگری را در فهم کلام خداوند در پی داشته باشد.
در این مقاله بر آنیم تا نقش سیاق را در روش تفسیر سید قطب، به عنوان یکی از مفسران فرهیخته و برجسته اهل سنت بنمایانیم و ابعاد بهره مندی وی را از سیاق بکاویم. در ادامه ضرورت های استفاده از این ابزار را گوشزد نموده به برخی از کاستی های این روش تفسیری از سوی مفسر فی ظلال القرآن اشاره می رود.
خلاصه ماشینی:
"نکته اول با ملاحظه شیوه استفاده سید قطب و دیگر مفسران از سیاق، نیز با توجه به چگونگی نزول آیات قرآن و شیوه ترتیب و تنظیم آنها در سوره های قرآن، روشن میگردد که سیاق آیات قرآن در هر سوره به دو صورت شکل می گیرد: الف) سیاقی که ناشی از وحدت در نزول و صدور است این نوع از سیاق در اثر وحدت و همزمانی در نزول مجموعه ای از آیات قرآن یا آیات یک سوره صورت می بندد؛ چه، آیاتی که با هم و در یک مرحله از جانب حضرت ربوبی صادر شده اند از بیشترین تناسب،آمیختگی و انسجام با یکدیگر برخوردارند؛ لذا مفسر قرآن می تواند بر مبنای وحدت آیات در نزول در تفسیر و تبیین آنها از سیاقی که در میان آن مجموعه از آیات شکل می گیرد، بهره مند شود و به آن استناد کند.
بر این اساس قرار گرفتن این مجموعه متنوع و متکثر از آیات(286آیه)در کنار یکدیگر در صورتی که توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم صورت گرفته باشد، بیانگر نوعی از تناسب و همآهنگی در میان آنهاست که کشف آن یاریگر مفسر درفهم بهتر آیات است چنانکه برخی از مفسران از جمله سیدقطب بر همین مبنا نظریه «وحدت موضوعی سورههای قرآن» را مطرح نموده و به تناسب سازی و انسجام بخشی در میان آیات هر یک از سورههای قرآن اقدام نموده اند و مقصود آنان از سیاق در سوره هایی که آیات آنها یکباره نازل نشده است سیاقی است که از ترتیب توقیفی ناشی شده است."