چکیده:
فرهنگ سازمانی را به گونههای متعدد اما با مفهومی نسبتا یکسان تعریف کردهاند.از سویی فرهنگ را به عنوان زمینه و بستری میدانند که ایجاد هرنوع تغییر و دگرگونی در ساز و کارها،رفتارها،فعالیتها و کارکردهای سازمانی را در پی دارد.بنابراین از این جهت فرهنگ میتواند به عنوان ابزاری منحصر به فرد و کارساز در دست مدیران و رهبران سازمانی به منظور هرنوع مدیریت فرهنگی و انجام تغییر و تحولات سازمانی به کار گرفته شود. بیتردید توسعه و تحول جهان کنونی مرهون توسعه و تکامل علوم ارتباطات است.این مفهوم بدین معناست که اگر ما بخواهیم به توسعه و تحول سازمانی دست بزنیم،باید در بعد معنایی نسبت به معنا،مفهوم،ایده،راهبرد،بصیرت و چشمانداز سازمان خود بازنگری کنیم و چشماندازی متناسب با وضعیت کنونی را در سازمان خود پدید آوریم.در بعد ساختاری نیز تغییرات بنیادی متناسب با مفهوم و ایدهء جدید به وجود آوریم به گونهای که مدیران عالی با حلقه میانی و بدنه عملیاتی همذهن شوند و گرفتار سلسله مراتب خشک دیوان سالار حاکم بر سازمان نشوند.
خلاصه ماشینی:
"این بعد به اندیشه،اهداف،راهبرد و چشمانداز سازمان اشاره دارد.
مربوط به مدیریت فرهنگ سازمانی است که بر آن اساس میتوان لایههای مختلف
در سطح فنی مسأله این است که چگونه نظامی ارتباطی ایجاد کنیم تا اطلاعات به
در واقع توجه به این مسأله است که معانی دریافتشده توسط گیرنده پیام تا چه حد او را
جنبه کارکردی بیانگر این است که چقدر معنا و مفهوم مورد نظر فرستنده پیام توسط
اینکه ارتباطات دارای سه بعد(شاخهء)ساختاری،معنایی و کارکردی است و این فراگرد
نمودار شماره 3-افزار تحلیلی چهار بعدی در شناخت سازمان(میرزایی 6731)بخش دوم:فرهنگ سازمانی
ناتوان ماند؛به عبارت دیگر برای ادراک فرهنگ سازمانی باید آنقدر به سازمان نزدیک
سازمانی را میدهد و رابطه سازمان و جامعه را از جهت فرهنگ و ارزشها به صورتی
شغلی در جهان امروز بیش از اینکه ملی باشد،شغلی است و به این نکته بستگی دارد که
نزاعی برای در دست گرفتن کنترل و شکلدهی فرهنگ جمعی سازمان منجر میشود و
فرهنگ در هنجارهای اجتماعی و آداب و رسوم قابل تشخیص است و اگر افراد با این
این موارد سطحی فقط کلیدهایی برای فهم بهتر لایههای عمیقتر سیستم معنایی آن است.
مهمترین نقاط قوت استعاره فرهنگ کمکی است که به درک ما از تغییر سازمانی میکند.
بوده است در سازمان نیز باید ساختارها و بزرگراههای ارتباطی را به گونهای پدید آورد
در واقع ساختارهای سازمانی به مثابه بزرگراههایی است که در شهری بزرگ به منظور بهبود رفت و آمد ایجاد میشود.
چشماندازی جدید برای سازمان شروع میشود-متقاعدکننده-این نوع تغییر ممکن
این سه نوع فرایند تغییر ممکن است به صورت جایگزین یکدیگر عمل کند."