خلاصه ماشینی:
"فیالمثل در دستهبندی کنشها میتوان به تفاوتهای ذیل رسید: الف)کنش گفتار:وقتی متنی از این جنس مثلا آنتیگونه در چارچوب شروط مفروض اجرایی که نویسنده متن را برای آن مینویسد قرار میگیرد،میتوان دید که تمامی جزییات اجرای نمایش به تفصیل از پیش مشخص است.
البته حتما چنین نیست که در جوامع دیگری که در آن سنت دراماتیک مؤثری وجود ندارد شاهد آن باشیم که این عکسالعمل بسیار خاص-بسته به پیش انگارههای پیچیده میزان سازگاری و محدودیتهای آن جوامع که در زمانی که باید به شکلی تئوریک ابراز شود خود را آشکار میسازد-رخ ندهند.
کنشهای دراماتیک در آن واحد روایات بسیاری از واقعیت ممکن را بیان میکنند و میآزمایند و در نهایت پاسخی جدیتر به نمایشنامه وجود دارد که شکوهکنان بر آن است که فلان کاراکتر«نباید اینطوری رفتار میکرد»-از آنجا که رابطه میان کنش و واقعیت،وزن و عمق مییابد-تا از طرح چنین پرسشهایی پس بنشیند و درغلتد به آداب زیباشناختی که در جریان روی گرداندن از چنین پرسشهایی مواهب دراماتیک تمام سنت اروپایی نیز از نظر پنهان میماند.
اگر تنها جابهجا و به متن جدید منتقل شود(مثل«نومنیدس»الیوت)دیگر نه شگردی قدیمی خواهد بود،نه شگردی نو و هیچ قرارداد کارآمدی هم حاصل نمیشود و وقتی که شگردی قدیمی تماما از نو پرداخت شود که چنین است-مثل پرداخت جدید شگرد خطابه مستقیم برشت از آنچه پیشتر محدود به قالب واگویه سولهوگ و رازگویی بود-در آن صورت در متن ساختار حسی جدیدی عمل میکند و جلوه و دلالت کاملا متفاوتی از آن شگرد عاید میشود."