خلاصه ماشینی:
"در این نسبت جدید طبیعت(ارض،خاک)دیگر به عنوان قوهای که از خود برمیدمد و چون غنچه میشکفد و اظهار و ابداع دارد نیست؛بلکه در افق جدیدی که در تکنولوژی گشوده میشود،طبیعت(ارض)به صرف منبع ذخایر موجود انرژی که برای مصرف در دسترس و پیش روی انسان نهاده شده مبدل میشود.
آیا این سخنان به معنای مخالفت با تکنولوژی و نادیده گرفتن محاسن آن است؟مخالفت با تکنولوژی به چه معناست و اصلا آیا میتوان با تکنولوژی مخالف بود؟ آیا بیاستمداد از تکنولوژی به عنوان شیوهء جدید تولید،اعاشهء افراد بشر و تمشیت امور روزمره ممکن است؟آیا تداوم و بقای تکنولوژی محتاج تداوم و بقای وضع و نسبت جدیدی نیست که آدمی پیدا کرده است؟ آیا در عصر تولید تکنولوژیک میتوان عهد دیگری استوار کرد؟آیا بالأخره انسان بر مسائل و معضلات ویرانکنندهای که از نتایج وضع و موقف جدید است فائق خواهد آمد؟آیا چارهء درد و غلبه بر آسیبهای تکنولوژی لزوما در خود تکنولوژی نهفته است؟آیا میشود در ذیل حضور و وضع و موقفی متفاوت با وضع و موقف جدید باز هم تکنولوژی داشت و آن را حفظ کرد؟آیا میشود عالمی را تصور کرد که در آن تکنولوژی هست اما قلب و روح ما را اشغال نکرده است؟و بالأخره در صورتی که تداوم و بقای تکنولوژی در ذیل نسبت دیگری حفظ شود،آیا مسیر آیندهء آن با تغییراتی اساسی روبرو نخواهد شد؟ پاسخ به این سؤالات و نظایر آنها،اگر بر سبیل اجمال بیاید،بیم سوء تفاهم و خلط مبحث و مضار دیگر در آن هست و اگر راه تفصیل پیش گرفته شود، اولا از حوصلهء این مقال بیرون است و ثانیا ما را از مقصودی که منظور داشتهایم-یعنی تبیین مناسبت و بستگی میان هنر و تکنولوژی-دور میدارد."