خلاصه ماشینی:
"نظم ترتیبی به منزلهء ساختار کارکردی کاسیرر برای بیان این اصل از اصطلاح«نظم ترتیبی» (serial order) این نیست که عناصر گوناگون چه ویژگیهای مشترکی دارند،بلکه یافتن شرایطی است که مطابق با آنها یک عنصر با نظم و ترتیب در جای خود قرار میگیرد و به عنصری دیگر اتصال مییابد و از آن سرچشمه میگیرد.
»7نظم ترتیبی برای یک نظام فلسفی اهمیت فوق العاده دارد و چنین نظامی را یاری میکند تا«در آن هر صورت مجزا،معنای خود را صرفا از طریق موضعی به دست آورد که اشغال میکند؛[و مراد از این موضع]جایی است که محتوای این صورت مجزا با توانایی،فردیت روابط و دلالتهایی مشخص میگردد که این صورت از خلال آنها با دیگر نیروهای انسانی و سرانجام با کلیت این نیروها پیوند میخورد و اتصال مییابد.
روش تاریخی کاسیرر که در تحلیل هنر و دیگر فعالیتهای فرهنگی به کار میگیرد درواقع ناشی از رهیافت کارکردی اوست تاریخ صورتی است که در آن قوانین رفتار انسانی از طریق ساخت سمبولیک و تفسیر مجدد،تصویب میگردند.
ابیات روح زمین در فاوست را که کاسیرر در توضیح روش گوته نقل میکند،در مورد خود او نیز صادق است: در این پهنهای که همه چیز درهم تنیده است کسی/چیزی به گونهای دیگر کار میکند و به زندگی خویش ادامه میدهد...
آخرین خدمتی که روش کارکردی کاسیرر انجام میدهد، ارزش کارکردیای است که برای ما دارد:ایدهها و تصاویر ذهنی را برمیگزیند،مرتب میکند و نکات مشترک آنها را یادآور میشود و یاریمان میکند تا این جهان را یکبار دیگر مطابق با مواد پدیداری تازه از نو شکل بخشیم."