خلاصه ماشینی:
"*11-توقف و تعبد در موارد مجمل و مجهول در بررسی روایات هنگامی که به روایتی مجمل بر خورد کنیم و نتوانیم معنایی محصل و صحیح به نحوی ه با ظاهر آن منطبق و سازگار باشد، بیابیم از حیث دینی و فقهی وظیفه ما چیست؟یعنی از آن جهت که رد یا قبول، عملی جوانحی و مربوط به قلب و عقیده است آیا وظیفه ما چه میباشد؟ جواب آن است که اگر این روایت در باره مسائل فروع دین باشد، بواسطه اجمال آن از حجیت ساقط میگردد و نه عمل بدان لازم است و نه اعتقاد به محتوا و مضمون آن و توقف نیز در اینجا بلامانع است، چون توقف عین عمل نکردن بدانست و اما اگر این روایت در مورد مسائل اصول دین بود-با صرفنظر از جنبه سند-در صورت عدم فهم محتوا باید آن را تعبدا پذیرفت، زیرا چه بسا این فرمایش معصوم معنایی دقیق داشته که فعلا بدان دست نیافتهایم، و چه بسا انکار ما مستلزم انکار یکی از ضروریات دین باشد(ولوناخودآگاه)و توقف که در اینجا همین عدم طرد و انکار است لازم میباشد.
جواب این است که:منکر این نمیتوان شد که فهم علماء از آیات و روایات، عمیقتر از فهم عوام که تنها لغت عرب میدانند میباشد و دانشمندان نیز به حسب سعه علم و وسعت نظر و حدت ذهن و دقت نظر بهرههای متفاوتی از آیات برده و احیانا برداشتهای گوناگونی پیدا میکنند، لیکن ملاکی که روایات مذکور در صدد ارائه آن هستند، منع از این جریان تکوینی ذهنی نیست، چه اینکه این جریان قابل منع هم نیست بلکه ملاک مزبور این است که: اولا مفسر باید بکوشد که حتی الامکان از قرآن به عنوان یک منبع شناخت که برخی آیات آن توسط بعضی دیگر روشن شده و معارفی نو در زمینههای عقاید و احکام و اجتماعات و ..."