چکیده:
یکی از احکام ثابت اسلام که همه مذاهب اسلامی بر آن اتفاق دارند. دستور رعایت حجاب
برای بانوان است و از آن جا که بخش قابل توجهی از جهان اسلام را اهل تسنن، تشکیل
میدهند، این مسأله در تمام جهان اسلام مطرح است، در این نوشتار دیدگاه مفسران و
فقهای اهل تسنن در زمینه اصل لزوم پوشش و محدوده آن با توجه به آیات، روایات و
استنباطهای فقها مورد بررسی قرار گرفته و دلایل و مبانی آن مطرح شده است و در
ادامه به این سؤال پاسخ داده شده که از منظر فقهای اهل تسنن آیا نظام اسلامی و
حکومت مشروع دینی در زمینه حجاب و پدیده بیحجابی مسئولیت دارد؟ دلایل و راهکارهایی
که بر بستر فقه در این زمینه میتوان فرض نمود، نیز مورد بررسی قرار گرفته است، از
دلایل مهم این مسأله میتوان به «تعزیر گناهکار»، «امر به معروف و نهی از منکر» و
«حفظ شعائر مسلمانها»، اشاره نمود.
A stable Islamic dogma on which all Islamic schools agree is the order to women to observe hijab. Since the Sunnites form the majority of Muslims، the issue is propounded all over the Islamic world. The paper studies the positions of Sunnite exegetes and jurisprudents towards the necessity of hijab and its limits on the basis of Quranic verses، traditions، and their own inferences. Afterwards، the paper tries to answer the question whether an Islamic government or a legitimate religious government has any responsibility to enforce hijab and ban hijablessness in the view of Sunnite jurisprudents. Arguments and strategies which can be postulated on the basis of Sunnite jurisprudence are also considered in the paper. Among the most important arguments are “punishment of the guilty”، “enforcement of the good and prohibition of the evil”، and “preservation of Islamic rituals.”
خلاصه ماشینی:
"همچنین کسی ادعای نسخ آیه احزاب را به واسطه آیه نور مطرح نکرده، بنابراین حق با مفسرینی است که در تفسیر آیه، حد پوشش را از جهت ستر چهره مبهم گذارده و فقط به فرو افکندن و نزدیک کردن روپوش بر سر اشاره نمودهاند و اگر هم تعبیر به همه بدن دارند، به قرینه آیه سوره نور و فتوایی است، که در فقه آمده و مقصود غیر از صورت و مچ دسـتها میباشد (سید قطب،1412ق: ج 5، ص2280؛ خطیب، بیتا: ج11، ص752؛ ابن عاشور، بیتا: ج21، ص 328؛ طنطاوی، بیتا: ج11، ص 245).
زیرا اگر پوشش چهره واجب بود قرآن کریم، آن را به روشنی بیان مینمود، به ویژه آن که روایات فراوانی در برابر این نظر، از اصحاب پیامبر (ص) و مفسرین دیگر نقل شده است، مانند: روایاتی که زینت ظاهر را دست و صورت میدانند و روایاتی که زینتهای مصنوعی را دستبند، انگشتر، سرمه و حتی گردنبند معرفی میکند.
دست کم به عنوان حکم ثانوی راضی به پیدا بودن حجم بدن نیست به خصوص اگر منشا فتنه شود و همین مطلب را میتوان در رابطه با هر گونه رفتار یا پوششی که باعث جلب توجه شود، مطرح نمود؛ زیرا استفاده از خلخال زینت رایج آن زمان بوده و چون آیه برای این حکم، علت ذکر میکند، صاحب نظران معتقدند بیان علت در احکام، حکم را از مورد ذکر شده به سایر موارد تعمیم میدهد، لذا هر چه که توجه مردان را به طرف زنان جلب کند و احتمال طمع کردن مردان بیمار دل مطرح باشد، در اسلام ممنوع است."