خلاصه ماشینی:
"این هر سه ام البنین بود دختر جزام بن خالد از بنی کلاب و با ابی الفضل عباس بن علی سلام الله علیه از یک مادر بودند و فاطمه بنت عقیل کوید عین جودی ؟؟؟ و عویل و اند بی ان ندبت آل الرسول ستته کلهم لصلب علی قد اصیبوا و خمستهء لعقیل و چون امام بیشتر یاران و فرزندان خویش کشته دید آواز برداشت و دوری از وطن و غلبه عطش و قلت ناصر و معین خویش بخواند و فرمود آیا یاری کننده هست که ما را یاری کند آیا پناه دهنده هست که مار پناه دهد آیا کسی هست که حرم رسول خدایرا پاس دارد ناکاه دو جوان از سرای پرده بیرون دویدند کوئی بکونه روشن دو ماه تمام بودند یکی را احمد نام بود و دیگری قاسم و هر دو از صلب پاک ابو محمد حسن بن علی بودند و همی کفشد لبیک لبیک ای آقا و سید ما هنوز ما در خدمت رکاب تویم بفرمای تا فرمان بریم فرمود براین قوم سبک حمله کنید و حریم نیای خویش را پاس دارید قاسم پیش تاخت و او را از سال عمر چهارده برآمده بود و بر آنقوم حمله برد و پنجاه سوار از ایشان بکشت مخذولی بر او کمین کشود و با شمیشر فرق همایون او شکافت و او بروی افتاد و در خون خویش همیغلطید و همی گفت ای غم بزرگوار مرا دریاب بسط مهام مملکت و لشکر مخصوص شخص کامکار و نفس نفیس معالی آثار حضرت ظل الله و چون وضع این روزنامه برای نگارش احوال اشخاصی است که در عرصه عالم بسمت تضرو و برتری معروف و بوصف عظمت و جلالت موصوفند مناسب آنستکه نمرهء اول را باجمالی از احوال فیروزی مآل خسروانی ؟؟؟ ؟؟؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمیآورد."