چکیده:
تلاش پژوهشگران تاریخ عقاید و فرقه های اسلامی را می توان از زوایای مختلف مورد بررسی و ملاحظه قرار داد. پژوهشهای فرقه ای، به ویژه آن دسته ای که مربوط به فرقه های تاریخی و سیر تحولات فکری مسلمانان است، همواره متکی بر منابع مکتوب و آثار مختلفی بوده که در این زمینه شکل گرفته است. چنین آثاری اگر چه فراوان بوده و در قالبهای متفاوتی عرضه شده اما همه آنها به دست ما نرسیده است و همه آن آثاری که به دست ما رسیده نتوانسته به هر دلیلی جایگاه ویژه ای برای خود کسب کند.از این میان تنها دسته ای از آنها مشهور شده و بیشتراز همه مورد استناد و استفاده پژوهشگران واقع می شود از طرفی این آثار برخوردار از ویژگی هایی هستند که صرف اعتماد بر آنها درستی پژوهش را نیز زیر سوال خواهد برد نوشتار حاضر با هدف آسیب شناسی چنین آثتاری به بررسی ویژگیها و کاستیهای آنها پرداخته است نویسنده بعد از اشار ه به ضرور ت شناخت و توجه به آثار فرقه شناسی به تقسیم بندی دسته های مختلف آن پرداخته است وی از میان آثار مختلفی که به بحث فرقه شناسی مربوط است به ویژگیهای بیش ارز ده ثری که به طور مستقیم به تاریخ عقاید فرقه ها مربوط است اشاره کرده و در پی آن کاستیها و مشکلات آنها را بیان می کند جهت گیری و تاثیر پیش فرضهای کلامی صاحبان این آثار در بیان تاریخ و عقاید دیگذ فرقه ها و اختلاف در شمارش اسامی و تعداد فرقه هاز جمله ویژگی های منفی است که نویسنده در آن تاکید بیشری داشته است تحلیل خاستگاه اختلاف گزارش گران در اسامی و تعداد فرقه ها نیز از موضوعات قابل بررسی است .
خلاصه ماشینی:
"نویسنده در این کتاب به بیش از صد فرقه از فرقههای اسلامی اشاره کرده و گاهی بر محور فرق وصاحبان آنها و گاهی با طرح موضوعات کلامی،اندیشههای مختلف فرقهای را درباره موضوعاتی چون امامت،انسان،ایمان و کفر،خدا و صفات او و برخی از مباحث معرفتشناسی و جهانشناسی گزارش کرده است.
(ص 121-119)به دنبال آن به بیش از پانزده فرقه ازفرقههای کوچک و انشعابی از دیگر فرق،به ویژه غالیان اشاره کرده و آنان را از حوزه مسلمانی و شمارش در هفتادو سه فرقه خارج میداند(ص 147-123)نویسنده بعد از بیان کوتاهی درباره باورها و فرقههای ادیانی نظیرصابئیت،مجوس و یهود به تببین دفاع از معتقدات کلامی(به تعبیر وی فضایل)و مفاخر علمی اهل سنت وجماعت میپردازند(ص 196-153)در این بخش علاوه بر دیگر علوم اسلامی علم تصوف را نیز ویژه اهل سنتدانسته و بر آن است که دیگر فرقهها از وقایع و حقایق و آموزههای شیرین و آرامبخش آن بهرهای ندارند(ص192)جالب توجه اینکه در پایان این مباحث درباره باورههای اهل سنت میگوید:«...
با این حال این متکلم برجسته شیعی در مباحث آغازین کتاب خود بعد از اشارههای مختصر به اختلافاتنخستین و بیان برخی از عقاید فرقههای بزرگ اسلامی مانند مرجئه،خوارج و معتزله نه تنها هیچ نامی از اهلسنت،که البته در زمان اصطلاحی مشهور و ویژه گروههای خاصی شده بود،نمیبرد بلکه بر آن است که اینگروههای مختلف«سموا انفسهم علی اختلاف مذاهبهم«الجماعة»یعنون بذلک انهم مجتمعون علی ولایة من ولیهممن الولاة برا کان او فاجرا فتسموا بالجماعة علی غیر معنی الاجتماع علی دین بل صحیح معناهم الافتراق»49 ابو حاتم رازی نیز درست چنین تعابیری را آورده و افزوده که این گروهها نه تنها اهل تفرقه هستند بلکهبدعتگذاری و هوسهای گروهی را پیشه خود ساختهاند."