خلاصه ماشینی:
"اصول احکام اخلاقی را من برای اینکه نزاع نباشد بهیچ فردی نسبت نمیدهم و زادهء فکر بشر میدانم.
اینکه ما آنها را باشخاص تاریخی نسبت میدهیم برای آنست که از ما قبل تاریخ خبر نداریم.
این اصل تا بشر بهوش آمده است بذهن جماعت رسیده که اگر بخواهی کلاهت را برندارند کلاه کسی را برمدار.
اینکه هکل و امثال او برانند که وقوف بعلوم ظاهر با موعظهء باصول اخلاق و وجدان عامه را براه صواب میآورد سخنی است باطل امر بمعروف و نهی از منکر و ایمان میخواهد.
اگر وعدووعید نباشد و مردم از ثواب و عقاب مایوس و مطمئن شوند نتیجه جز انارشستی نخواهد بود،چنانچهء درین قرن اخیر ملاحظه میشود و در نتیجهء رسوخ افکار جدید است.
تمکین به مفهوم حلال و حرام از راه فیزیک و شیمی و هیئت و غیره حاصل نمیوشد عقیده میخواهد مردمی بیعقیده گذشته از اینکه راه باطل میپیمایند در زندگانی سرگردان خواهند بود و بخوی حیوانی عوت میکنند."