خلاصه ماشینی:
"در زوایای تاریخ چون یعقوب لیث قصد نیشابور کرد تا امیر خراسان،محمد بن عبد الله طاهر،را فرو گیرد،و اعیان روزگار دولت وی به یعقوب تقرب کردند و قاصدان مسرع فرستادند با نامهها که زودتر باید شتافت که از این خداوند ما هیچ کاری نیاید جز لهو،تا ثغر خراسان که بزرگترین ثغریست بباد نشود.
یعقوب آن قوم را که بدو تقرب کرده بودند فرمود تا فرو گرفتند و هرچه داشتند پاک بستدند و براندند و این سه تن را برکشید و اعتمادها کرد ابو الفضل بیهقی نمونهء بهترین نثر سدهء پنجم «فرار از منصب قضا» ابو جعفر المنصور(دومین خلیفهء عباسی)چهار کس را خواست قاضی گرداند: یکی امام اعظم ابو حنیفه و دیگر سفیان ثوری و سه دیگر مسعر بن کدام و چهارم شریک سفیان از میان راه بگریخت و بکشتی اندر شد و گفت مرا پنهان کنید که سرم بخواهند برید،بتاویل این خبر که پیغمبر صلی الله علیه سلم فرمود(من جعل قاضیا فقد ذبح بغیر مسکین)کشتیبان وی را پنهان کرد و این هر سه را بنزدیک منصور بردند."