چکیده:
در این نوشتار مؤلف سعی در پاسخگویی به این سؤال اصلی دارد که:آیا در جامعه
اسلامی امکان بروز انقلاب دینی دیگری میرود یا خیر؟ برای این منظور، نخست چارچوب
نظری بحث با بیان دو مفهوم تازه و محوری«انقلاب-2»و «جغرافیای امنیتی»طراحی میشود
و بر این اساس رابطه امنیت و انقلاب تحلیل میگردد.نتیجه آن که در یک جامعه دینی به
چهار دلیل ممکن است انقلاب اسلامی دیگری زخ دهد.این کانونها برگرفته و مستند به
دیدگاه امام قدس سرة میباشد:1)آسیب دیدن ساخت اصلی نظام سیاسی یعنی ولایت فقیه،2)تحریف تفسیر حاکم از دین،3)ناکارآمدی نهادهای دولتی و زوال مشروعیت حکومت،4)آسیبپذیری روابط متقابل بین نهاد رهبری با سایر نهادهای ضروری دیگر جامعه.اطلاعاز نحوه عملکرد کانونهای بالا برای حفظ امنیت ملی، کاملا ضروری است.
خلاصه ماشینی:
"» 29 بنابراین بستر ارزشی جامعه از دیدگاه امام قدس سرة بسیار مهم بود به گونهای که اگر از ساختهای دیگر سخن به میان میآمد به طور مستقل نبوده و با عنایت به اسلام معنا مییافتند؛برای مثال صرف سیاستهای اقتصادی و یا سیاسی و فرهنگی رژیم شاه نبود که انقلاب ساز شده بود بلکه ملت به خاطر اسلام، سیاست اسلامی، اقتصاد اسلامی و فرهنگ اسلامی قیام کردند: «ملت ما گرفتار این طور مسائلی که مثلا اقتصادمان چه باشد...
نظریه«انقلاب-2»یانگر این واقعیت است که استقرار حکومت اسلامی به معنای خشکانیدن تمام عیار ریشه انقلاب نیست؛چرا که مطابق سنت الهی اگر حکومتهای اسلامی از انجام دادن رسالت اولیه خود غافل گردند و به عبارتی به آفتهای چهارگانه زیر گرفتار آیند، زمینه بروز انقلابی دیگر فراهم خواهد آمد که صبغه دینی آن انکارناپذیر است: تفسیر نادرست از آموزههای دینی همسو با اهداف سیاسی ناکارآمدی دستگاههای اجرایی و تمسک بیش از پیش به دین برای توجیه ضعفهای اجرایی جدا شدن حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از دین و نظارت رهبری به بهانه تخصصی بودن این حوزهها درگیر شدن ساخت مرکزی ولایت در منازعات حزبی و گروهی در صورت جلوگیری نکردن از این فرآیندها و تشدید آنها در نهایت جامعه دچار بحران در مشروعیت و کارآمدی میشود که نتیجه آن یک چیز بیشتر نیست:تلاش تودهها و افراد مطلع از اسلام اصیل برای سامانبخشی مجدد به جامعه و حاکمیت سیاسی دین."