چکیده:
نویسنده در این مقاله، با تأمل در آرا و افکار امام خمینی(ره)، مبانی معرفتی
همساز و ناهمساز ایشان با مفهوم سرزمین پایه امنیت ملی و نسبت فهمی آن دو را هدف
بررسی و تحلیل قرار داده است؛زیرا رابطه سنجی امنیت ملی با شناسه سرزمین پایگی که
دایر مدار صیانت جامعه، مردم و شهروندان و رژیم سیاسی حاکم بر سرزمین معینی
میباشد؛با ادیان و مذاهب جهانشمول و افکار اندیشمندان و رهبران دینی که داعیه
مدیریت، هدایت و بهسازی جهانی را دارند سؤالی بنیادین و معرفتی است.نگارنده، اذعان دارد که نمیتوان امام خمینی(ره)را امنیت پژوهی صرف قملداد
نمود؛اما همچنین معتقد است، ایشان به عنوان رهبر و مدیری سیاسی و مصلح فکری هنوز
برای اندیشهورزان و فعالان سیاسی، فکری و اجتماعی، جایگاه محوری دارد. باورمندی به
دستاوردهای فکری و التزام به آموزههای سیاسی وی هنوز به منزله مرجعی اساسی در
اندیشهورزی و سیاستگذاری روزآمد پرتوافکنی میکند.حال سؤال این است که مفهوم
سرزمین بنیاد امنیت ملی در منظومه فکری امام(ره)از چه جایگاهی برخوردار است؟و از
منظر معرفتشناسانه چگونه میتوان به جایابی معنادار و موجه این مفهوم در سپهرآرای
ایشان همت ورزید و اساسا بنیادهای معرفتی امت محوری و ملتنگری در نظرگاه ایشان
کدامند؟
Delving into Imam Khomeini’s views and thoughts، the author analyzes Imam Khomeini’s epistemological foundations which are either consistent or inconsistent with the territory-based concept of national security and the cognitive relationship between those two foundations. That is because it is of the utmost importance to explore the relationship between national security and the concept of territoriality that seeks to preserve society، population، citizens، and the political regime governing a specific territory، and universal religions and the thoughts of religious authorities who claim the management، direction and improvement of the world.
The author acknowledges that Imam Khomeini may not be simply regarded as a scholar of security studies، but he also believes that he still attracts the attention of political scientists، practitioners and intellectuals as a political leader as well as an intellectual reformer. Belief in his intellectual achievements and attachment to his political teachings continue to shine as an essential source in thinking and updated policy-making. Now the question raised here is what the place of territory-based concept of national security is in Imam Khomeini’s thought system. Furthermore، how can this concept be located in his viewpoints in a meaningful and justified way، and what are the epistemological bases of Ummah-centrist tendency and nationalism in his outlook?
خلاصه ماشینی:
چکیده نویسنده در این مقاله، با تأمل در آرا و افکار امام خمینی(ره)، مبانی معرفتی همساز و ناهمساز ایشان با مفهوم سرزمین پایه امنیت ملی و نسبت فهمی آن دو را هدف بررسی و تحلیل قرار داده است؛زیرا رابطه سنجی امنیت ملی با شناسه سرزمین پایگی که دایر مدار صیانت جامعه، مردم و شهروندان و رژیم سیاسی حاکم بر سرزمین معینی میباشد؛با ادیان و مذاهب جهانشمول و افکار اندیشمندان و رهبران دینی که داعیه مدیریت، هدایت و بهسازی جهانی را دارند سؤالی بنیادین و معرفتی است.
اعتقاد به جهانشمولی اسلام و اعتباری بودن مرزهای جغرافیایی در برابر اصالت مرزهای اعتقادی، امتمحوری را بر ملتنگری ارجحیت و اصالت بخشیده و عقل پایگی اجتهاد شیعی و ملاحظه دو عنصر زمان و مکان در باورمندی و رفتار دولت اسلامی، وجود منطقه الفراغ یا قلمرو ترخیص، مصلحت محوری احکام حکومتی و التزام به قاعده الاهم فالاهم، اصل وفای به عقود و پیمانهای بین المللی و سایر اصول فقهی و قواعد عقلی، ملتنگری و در نتیجه رویکرد امنیت ملی امام خمینی(ره)را ضروری و قابل دفاع میسازد.
پاسخ اجمالی به مثابه فرضیه نوشتار، این گزاره را شامل میشود که محتوای آموزهها و گزارههای جهانگرایانه امام خمینی(ره)، از منظر معرفتی به دلیل اعتقاد به اعتباری بودن مرزهای جغرافیایی و اصالت مرزهای اعتقادی، امتنگر بوده و در نتیجه متضمن وظایف و مسئولیتهای فراملی برای دولت اسلامی است؛اما التزام به اصول و آموزههای بنیادین مکتب شیعه نظیر توجه به دو عنصر زمان و مکان در صدور احکام و اتخاذ مواضع، قاعده الاهم فالاهم و اصل مصلحت، اصل وفای به عهد و پیمانهای دو یا چند جانبه بین المللی و دیگر اصول مشابه، مرزهای سرزمینی و در نتیجه مفهوم امنیت ملی را در نظرگاه امام(ره)معتبر ساخته و بین امتمحوری و ملتنگری پیوند برقرار مینماید.