چکیده:
نظریه روابط بین الملل برای بررسی تعامل دولتها و تبیین و پیشبینی رفتار آنها
است.شاید به همین دلیل است که برخی، نظریه روابط بین الملل را نظریه روابط بین
دولتها نیز گفتهاند.آنچه در روابط بین الملل مورد بحث قرار میگیرد، طیف
گستردهای از موضاعات مختلف از جمله سیاست خارجی دولتها در درون نظام بین الملل،
سازمانهای بین المللی، سازمانهای غیردولتی و شرکتهای چندملیتی، گسترش سلاحهای
هستهای، مسائل زیستمحیطی، ناسیونالیسم، اقتصاد سیاسی بین الملل و مسائل مربوط به
توسعه اقتصادی و حقوق بشر است که تمامی آنها به نوعی با دولت ارتباط پیدا میکنند.دولت اگرنه تنها بازیگر ولی به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم روابط بین الملل،
نقش و جایگاه بسیار مهمی در نظریههای این رشته داشته و تغییر و تحولات قابل توجهی
را پشت سرگذارده است.تمامی نظریههای روابط بین الملل نیز به این موضوع پرداخته و
هریک دیدگاه خاص خود را نسبت به ماهیت، حوزه، دامنه فعالیت و قدرت دولت ارائه
میکنند.این مقاله با عنایت به مفروضات بنیادین هریک از نظریههای روابط بین الملل،
مفهوم دولت و تحول آن در نظریههای مختلف این رشته را مورد بررسی قرار میدهد. کلید
International relations field is crafted to study interactions among the states and to explain and to predict their conducts. Perhaps this is the reason why some have described international relations theory as the theory of relations among the states. What is discussed in international relations includes a wide range of varying subjects comprising of the states’ foreign policies within the international system، international organizations، non-governmental organizations (NGOs) and multinational companies، proliferation of nuclear weapons، environmental questions، nationalism، international political economy and issues related to economic development and human rights all of which have a bearing on the state.
The state، if not as the single actor rather as one of the most important concepts in international relations، possesses a critical status in the discipline’s theories، and it has passed considerable transformations. All of the international relations theories have dealt with the subject and each of them presents its particular outlook on the nature، domain، range of activity and power of the state،Considering the fundamental assumptions of each of the international relations theories، this article examines the concept of state and its change in a variety of theories in this discipline.
خلاصه ماشینی:
آنچه در روابط بین الملل مورد بحث قرار میگیرد، طیف گستردهای از موضاعات مختلف از جمله سیاست خارجی دولتها در درون نظام بین الملل، سازمانهای بین المللی، سازمانهای غیردولتی و شرکتهای چندملیتی، گسترش سلاحهای هستهای، مسائل زیستمحیطی، ناسیونالیسم، اقتصاد سیاسی بین الملل و مسائل مربوط به توسعه اقتصادی و حقوق بشر است که تمامی آنها به نوعی با دولت ارتباط پیدا میکنند.
تمامی نظریههای روابط بین الملل نیز به این موضوع پرداخته و هریک دیدگاه خاص خود را نسبت به ماهیت، حوزه، دامنه فعالیت و قدرت دولت ارائه میکنند.
در این مقاله ضمن بررسی کلی نظریههای روابط بین الملل در دو بخش کلی، نظریههای جریان اصلی شامل واقعگرایی، لیبرالیسم و مارکسیسم و نظریههای انتقادی شامل نظریه انتقادی به معنی خاص کلمه(مکتب فرانکفورت)، پساتجددگرایی(پست مدرنیسم)، فمینیسم و سازهانگاری را مطرح میکنیم و دیدگاه آنها را در مورد دولت و جایگاه آن در این نظریهها مورد بررسی قرار میدهیم.
این قدرت سرچشمه گرفته و به پایین میآید؛یا به قول مورگنتا، در سیاست بین الملل که به صورت مبارزه برای قدرت تعریف میشود؛دولتها به مثابه واحد اصلی تحلیل محسوب میشوند که صرف نظر از ویژگیهای متفاوتی که ممکن است داشته باشند، همگی در پی به حد اکثر رساندن قدرت خود میباشند.
برخی لیبرالها نیز معتقدند که گسترش دول لیبرال و حل مسالمتآمیز اختلافات بین آنها چالشی برای نوواقعگرایی است که نقش دولتها را در تغییر نظام دستکم میگیرد و فقط بر استفاده از زور در روابط تأکید میکند.