چکیده:
بررسی فعالیتهای عالی قشر مغز در ارتباط با رواننژندی،دیدگاه کاملا متفاوتی را نسبت به دیدگاههای پیشگامان روانشناسی تحلیلی از جمله فروید مطرح میکند.در رویکرد سیستمی، پردازش اطلاعات به عنوان یکی از فعالیتهای عالی قشر مغز در بروز رواننژندی(نوروز)نقش عمدهای را به عهده دارد.در شیوه پردازش اطلاعات در قشر مغز از یک سو و مؤسساتی که به کمک کامپیوتر فعالیتهای روزمره خود را تنظیم میکنند،شباهتهایی را میتوان جستجو کرد. همچنانکه پیامد اختلال در شیوه پردازش اطلاعات در کامپیوتر،اختلال در فعالیت دستگاههای یک سیستم است،اختلال در شیوه پردازش اطلاعات در مغز،جنبههایی از اختلال رفتار را بدنبال دارد.عوامل گوناگون دیگری،از جمله تیپهای شخصیتی،وضعیت فیزیولوژیک اعصاب مرکزی و پیامرسانهای عصبی در پردازش اطلاعات و بروز اختلالاتی چون رواننژندی مؤثر تشخیص داده شده است.شناخت این الگو میتواند در پیشگیری و درمان رواننژندی مفید واقع شود.
خلاصه ماشینی:
"از این دیدگاه شرایطی که باعث بروز علایم رواننژندی اطلاعات میگردند به قرار زیر میباشند: الف-کارکرد درازمدت مغز در شرایطی که سه عامل مختلف: 1-ضرورت پردازش و جذب اطلاعاتی زیاد تا مرز اتخاذ تصمیم، 2-کمبود مداوم وقت در طی این کارکرد مغز، 3-انگیزش سطح بالا که اطلاعات مورد پردازش را الزامی و ضروری مینماید،به گونههای نامتناسب ترکیب شده باشند.
بررسی اختلالات ناشی از شرایط ذکر شده را در کارکرد عالی قشر مخ پاتولوژی اطلاعات3 مینامند و از این دیدگاه است که بر مبنای کمیت و کیفیت از رواننژندی یا حتی روانپریشی اطلاعات بحث میشود.
از این دیدگاه علاوه بر ضعیف شدن دستگاه عصبی در اثر بیماریهای مختلف و یا کار سنگین و عوامل استرسزا،ویژگیهای شخصیت و نوع فعالیت عالی عصبی (تیپ عصبی)و یا آمادگی ژنتیکی در ایجاد انواع روان نژندیهای اطلاعاتی مورد بحث قرار میگیرد و بطور کلی بررسی نوع مقاومت دستگاه عصبی افراد(تفاوتهای فردی) در مقابل استرس و زمینههای مختلف پردازش اطلاعات (منطقی،هیجانی-خلقی،عاطفی،تحت تأثیر انگیزه فردی،انگیزه اجتماعی و...
در چنین شرایطی است که دستگاه خود تنظیم کننده عصبی بخشی از اطلاعات را نادیده میگیرد و با ایجاد بازتابهای محافظتی باعث میگردد که کارکرد قشر مخ در روند تحلیل و ترکیب اطلاعات ضعف پیدا کرده و بدین ترتیب خلاء و از همگسیختگی در پردازش اطلاعات به وجود آید.
این وقفه در شخص نوروتیک نه فقط بصورت نشانههای رواننژندی مشاهده میگردد بلکه نوعی از"بودن" را مطرح میکند که نتیجه توازن کارکرد عالی قشر مخ و سیستم نورواندوکرین میباشد،درحالیکه تعادل مستلزم کارکرد عصبی پردازش اطلاعات مساعد میباشد."