خلاصه ماشینی:
"loV,kroY weN,srehsilbuP lanoitanretnI,skroW detcelloC;slegnE-xraM (5).
آن چه که از این توضیح بهطور منطقی برمیآید اینکه از یک سو پیش شرطهای لازم وجه سرمایهداری تولید عبارتند از بازداشت کارگران از شرایط عینی و جدا ساختن مستمر و دایمی آنها از آن شرایط و تقابل این شرایط به صورت سرمایه یعنی به مثابهی مالکیت بیگانه شده با کارگران و خلع ید از آنان در جهت اعمال قابلیتهایشان برای تعیین شرایط عینی کار خود باوجود«آزادی»فریبکارانهای که پارهای پیشبینیهای قانونی بورژوایی به آنها بخشیده است.
10 در آغاز این مهم را توضیح دهم که«مانیفست»تصریح میکند که در مرحلهی متکامل سرمایهداری، تولید برای نخستین بار در تاریخ از وابستگی به شرایط طبیعت رها گردید و صنعت خود را از محدودیتهای محیط طبیعی آزاد ساخت به همین معنی زمانی که صنعت به صورت اشتغال اولیهی بشریت درآمد، تولیدکنندگان مستقیم کالا، یعنی کارگران نه تنها از وابستگیهای مشخص بر اشراف یا مالکیت زمین رها شدند و به صورت عوامل آزادی برای معامله با سرمایهداران درآمدند، بلکه خود مالکیت زمین نیز معروض مالکیت پولی، یعنی سرمایه قرار گرفت.
» 1 «مانیفست»تصریح میکند و مارکس همان را در«گروندریسه»به نحو درخشانی بسط داده است که جوهر سرمایهی صنعتی آن مالکیت خصوصی است که به صورت کار بیگانه شده تجسم یافته است، چیزی که زمانی که به میزان کافی و برای زمان معینی متراکم شد، از اینکه فقط انتزاعی اقتصادی باشد منتفی میشود و وجودی عینی مییابد و به مثابه وسیلهای که کار را بیش از پیش بیگانه میسازد عمل میکند."