خلاصه ماشینی:
"«شاه میداس» 1 خسرو عابدینی شاه میداس پادشاه منصفی بود.
زمانی سیلونوس در کشور میداس آواره شد،جایی که پادشاه چند روز پیش از اینکه به سوی بکآس بیاید،میهمان نواز او بود.
بکآس سرمست از اینکه هیچ آسیبی استادش را تهدید نمیکند،به میداس پیشنهاد کرد که هر آرزویی دارد، بیان کند.
میداس برای آزمایش قدرت تازهی خود عجله داشت.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)بکآس گفت:«برو»،«به رودخانهی بکتولوس1،در آب فرو رو و قدرت خود را در آن بشوی.
آپولو چنگ را انتخاب کرد،مهارت او در این کار عالی بود.
همه،جز میداس با این عقیده موافق بودند که موسیقی آپولو شیرینتر بود.
میداس اعتراض کرد که نظر مساعد داوران درمورد آپولو به خاطر مهارت او در نواختن نبوده بلکه بهخاطر این بوده که از دو خدای دیگر قویتر بوده است.
آپولو از اینکه میداس استعداداو را زیر سوال برده عصبانی شد.
آپولو برای اثبات نقطهنظر خود،گوشهای شاه را به گوشهای(خر)قاطر تبدیل کرد."