خلاصه ماشینی:
"آقاگودرز،مردی که از نو باید شناخت دکتر کوروش بهیزاده گودرز کیخانزاده را همه در کرمان میشناختند.
آقاگودرز به تقریب تمامی عمر خود را در بازار سرای سردار کرمان در خدمت به مردم گذراند.
او وسواس عجیبی به خرج میداد که اجناس را که میفروشد در اندازه و رنگ مورد پسند مشتری باشد.
دستفروشها همان اجناس را در راستهی بازار به قیمتی دو یا سه برابر میفوختند و روز بعد مجدد به سراغ آقاگودرز میآمدند.
او با اینکه بینیاز نبود ولی هیچگاه به این فکر نبود که خود همان اجناس را گرانتر بفروشد.
به تقریب خانهای نبود که درختی از درختان آن خانه بهوسیله آقاگودرز پیوند نشده باشد.
در این رابطه هم وجهی دریافت نمیکرد ولی همیشه به فکر این بود که آیا پیوند گرفته و درخت بار میدهد و بهطور معمول توصیههای لازم در مورد باورشدن درختان را نیز میداد.
او بعضی وقتها شیر مازاد بر مصرف خود را میفروخت ولی به قیمتی کمتر از بازار."