خلاصه ماشینی:
این تاریخ تاکنون در کتاب خانهی من محفوظ مانده بود تا اینکه با کسب اجازهی کتبی از آقایان مهندس بهزاد و مهندس فرزاد ممیزان فرزندان آگاه،فرهنگ دوست و فرزانهی آن استاد و علاقهی آنها به هنر تیاتر و البته ناگفته نماند در روز هفته آن بزرگوار یعنی در مراسم هفتمین روز درگذشت آن بزرگ،آن عزیز در قطعهی نامآوران به چند نفر از تیاتریهای پیشنهاد و توصیه کردم و گفتم بیایید تا یاد نامهای برای این استاد تهیه و چاپ کنیم و ماشااله همهی ما هم قلممان بد نیست و میتوانیم بنویسیم که آن چند نفر با خوشرویی این پیشنهاد را پسندیدند و قرار شد که برای سال روز درگذشت استاد یادنامه تهیه شود که با کمال تاسف بیش از سه سال از این قضیه میگذرد و هنوز که هنوز است اقدامی برای چاپ یادنامه نشده است!و گوش کسی هم بدهکار نیست!کاری ماندنی و شایسته هنوز برای هنرمندان پیش کسوت تیاتر نشده من این عزیزان را در ضمیر خود آگاهم مانند مرید و مراد میدانم و تعجب میکنم تا زندهاند قدرشان و ارزششان را نمیدانیم و وقتی درگذشتند صدای فریاد از نادرست بشناسند و تشخیص دهند و هنر را به خاطر مردم و در راه تفکر متعالی مردم به کار گیرند و به خاطر نام و نشان و زر و زور و جاه و جلال نروند و حق و درستی و انسانیت را همیشه تا زنده هستند در نظر داشته باشند،سخن کوتاه میکنیم و در خاتمه از همهی دوستان اهل فن و خوانندگان گرامی میخواهیم که تاریخ هفتاد سالهی تیاتر اصفهان را تجزیه و تحلیل و در مورد آن گفت و گو و پیشنهاد کنند.