خلاصه ماشینی:
"نیکلای خایتوف در برابر زنگزدگی اجتماعی تا آخرین لحظههای حیات خویش همچنانکه در موضوعهای متنوع آثار خود و برخورد آگاهانه و شایستهاش عکسالعمل نشان داد و مقاومت کرد.
بیشک خشم خایتوف فوق حزبی بودن است، زیرا که دشمنان میهن میتوانند خود را به رنگهای گوناگونی رنگآمیزی کنند.
میهنپرستی خایتوف هم نیز فوق حزبی بودن است، زیرا که انسان آفریننده و خلاق به همان نسبت در برابر ایدههای شرک فلسفی پرتجربه و کاردان است که در برابر بردباری اقلیتی.
به همین دلیل نویسنده آنچنان با خشم و غضب به مخالفان حمله میکرد تا آنها را افشا کند:تا آخرین دم(نفس)متزلزل نشد، تردید به خرج نداد، درد خود را از زخمهای سمی که بر او وارد کردند نشان نداد.
شجاعت و جرات او از اشتباه در امان نبود، اما در ریسکهای انتهایی پشت سنگرهای نبرد او راه سخت(پیچیده-مشکل)پیروزی را مییافت، و این خودبهخودی نبود، زیرا که خایتوف هدف و رسالهی والایی داشت-بلغارستان.
چون آفریننده، خلاق و مبارز واقعی خایتوف میدانست که بهترین کتاب و سختترین نبرد در پیش است."