خلاصه ماشینی:
"قطعهء تقریظ را سال گذشته باداره ارمغان ارسال داشتهاند و با آنکه از درج این گونه قطعات و اشعار که محمول بر خودنمائی است همواره احتراز داریم در برابر فرمان لطافت سخن و طلاقت بیان بدرج و طبع محکوم شدیم (وحید) (این غزل را در بلوک شهریار طهران منظوم داشتهاند) جز من بشهریار کسی شهریار نیست شهری بشاه پروری شهریار نیست در بارگاه سلطنت فقر شاه را بندند در برخ که بدربار بار نیست من طایر بهشتیم اما در این قفس حالی اسیر عشقم و راه فرار نیست برک خزان بزردی رخسار من مباد ای گل که در طراوت رویت بهار نیست از خون لاله بر ورق گل نوشتهاند کاوخ بعهد لاله رخان اعتبار نیست شاهد شو ای ستاره که آن مست خواب ناز آگه ز حال عاشق شب زندهدار نیست با زلف بیقرار تو ام دل قرار بست بیروی تو قرار دل بیقرار نیست گویند مرک سخت بود راست گفتهاند سخت است لیک سختتر از انتظار نیست از روزگار عاطفه هرگز طمع مدار اصلا نشان عاطفه در روزگار نیست منصور زنده باد که در پای دار گفت آسان گذر ز جان که جهان پایدار نیست بس دلگشا است منظرهء شهریار لیک جز غم به(شهریار)در اینشهر یار نیست سید محمد حسین-شهریار(بهجت سابق)"